یک نکته از هزاران 1
فرازی از سخنان حکیمانه فقیه عالیقدر آیت الله جوادی آملی
وقتی باران میآید، انسان یک ظرفی را میگذارد برای اینکه از باران پر بشود؛ اگر یک دشمنی باشد، خوب این کاسه و این ظرف را وارونه میگذارد. خوب این ظرف و کاسهی وارونه هر چه هم که باران بیاید، از پشت کاسه میگذرد و چیزی، قطرهای به درون این کاسه نمیآید! بعضیها خدای ناکرده اینچنیناند. یعنی شیطان قلب اینها را وارونه کرده است. قلب اینها را به طرف طبیعت و خاک و زمین و گِل کرده است. فکر این است که چهچیزی تهیه کند، چه ماشینی بخرد، چه خانهای تهیه کنند، چه فرشی و... به تعبیر مرحوم صدرالمتألّهین سرش را برده در خاک! ایشان میفرمایند: بزرگان اهل معرفت معتقدند: "هیچ درختی در عالم ترقّی نمیکند. چون آنچه را که بالا میآید، فروعات اوست. وگرنه دهان او، ریشه او، اصل او، چشم او، گوش او، همهاش در گِل است. این دُم درخت است که بالا آمده، این فروع درخت است."
گاهی انسان گیاهی زندگی میکند، مثل یک درخت! تمام فکرش متوجه این زمین است که چیزی از زمین در بیاورد یا خانه بسازد یا آهن بخرد یا فرش داشتهباشد و با دست خالی هم برود. این یک کاسهای است که دهان و دهنهی او به طرف زمین است که این یک بدبختی است .
طی شد این عمر تو دانی به چه سان ؟
پوچ و بس تند چونان باد دمان
همه تقصیر من است ، این که خود می دانم
که نکردم فکری ، که تعمق ننمودم روزی ، ساعتی یا آنی
که چه سان می گذرد عمر گران ؟
***
کودکی رفت به بازی ، به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
همه گفتند : کنون تا بچه است ، بگذارید بخندد شادان ...
که پس از این ، دگرش فرصت خندیدن نیست ، بایدش نالیدن .
من نپرسیدم هیچ ، که پس از این ز چه رو باید نالیدن ؟
هیچ کس نیز نگفت زندگی چیست و چرا می آییم ؟ به چه سان باید رفت ؟
پس از این چند صباح ، به کجا باید رفت ؟ با کدامین توشه به سفر باید رفت ؟
***
نوجوانی سپری گشت به بازی ، به فراغت به نشاط
فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات
بعد از آن باز نفهمیدم من ، که چه سان عمر گذشت
لیک گفتند همه : که جوان است هنوز ، بگذارید جوانی بکند ، بهره از عمر برد کامروایی بکند .
بگذارید که خوش باشد و مست ، بعد از این باز ورا عمری هست .
یک نفر بانگ برآورد : هم اکنون بایدفکر فردا بکند
دیگری آوا داد: که چو فردا بشود ، فکر فردا بکند .
سومی گفت : همانگونه که دیروزش رفت ، همچنین فردایش
با همه این احوال ، من نپرسیدم هیچ که چه سان جوانی بگذشت .؟
آن همه قدرت و نیروی عظیم ، به چه ره مصرف گشت ؟
نه تفکر ، نه تعمق ، نه اندیشه دمی
عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی
چه توانی که زکف دادم مفت
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت .
قدرت عهد شباب ، می توانست مرا تا به خدا پیش برد
لیک بیهوده تلف گشت جوانی هیهات .
... ای صد افسوس که چون عمر گذشت ، معنی اش فهمیدم .
حال می فهمم هدف از زیستن این است رفیق ؛
من شدم خلق که با عزمی جزم و دلی مهدی عزم
پای از بند هواها گسلم ، پای در بند حقایق بنهم
فارغ از شهوت و آز و حسد و کینه و بخل
مملو از عشق و جوانمردی و زهد
در ره کشف حقایق کوشم
شربت جرات وامید و شهادت نوشم
زره جنگ برای بد و ناحق پوشم
ره حق پویم و حق جویم و پس حق گویم
آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم
شمع راه دگران گردم و با شعله خویش
ره نمایم به همه ،گر چه سراپا سوزم
من شدم خلق که چون مهدی زهرا باشم
نه چنین زائد و بی جوش و خروش
عمر بر باد به حسرت خاموش
ای صد افسوس که چون عمر گذشت ، معنی اش می فهمم
حال می پندارم کاین سه روز از عمرم به چه ترتیب گذشت ؛
کودکی بی حاصل ، نوجوانی باطل ، وقت پیری غافل
به زبانی دیگر ؛
کودکی در غفلت ، نوجوانی شهوت ، در کهولت حسرت .
شعر از خانم سپیده کاشانی با اندکی تلخیص و تغییر
طلبهها کجا هستند؟!
بدون تردید دوران حاکمیت تفکر انحرافی دوم خرداد بر کشور تجربه تلخی بود که بر انقلاب و نظام حادث شد و طی آن سالها لطمات بزرگی بر پیکره انقلاب و کشور وارد گردید که جبران آن آسان نیست.
دورانی که حریم اسلام، قرآن و پیامبر و عترت پاکش در عرصههای مختلف و متعدد مورد تعرض قرار گرفت و مغرضین و فریب خوردگان با توهین به مقدسات دینی و زیرپا گذاشتن ارزشهای انقلاب و آرمانهای امام راحل(ره) فضای جامعه را آلوده کردند.
دوران سیاهی که انتشار کتب و نشریات ضاله و منحرف و اکران فیلمهای فاسد سینمایی با حمایت، پشتیبانی و مجوز وزارت ارشاد وقت به اوج رسید، سکولاریزه کردن جامعه مسئله اصلی شد و تسامح و تساهل جای غیرت دینی و تعصب اخلاقی را گرفت. روزهایی که اکثریتی از نمایندگان مجلس به جای اینکه مدافع اسلام و نظام بوده و بازوی ولایت و رهبری باشند نقش اپوزیسیون را به خود گرفته و هم نوا با جریان سکولار و حامیان داخلی و خارجی به مقابله با نظام، آرمانها و اصول پرداختند.
افراطیهای مجلس ششم با سرسپردگی متعصبانه به حزب یک شبهای که پس از دوم خرداد به وجود آمد بر سر سفره انقلاب نشسته و از نظام، انقلاب، امام، رهبری، شهدا و مردم طلبکار شده و به جای خدمت به اسلام و انقلاب، خدمت به استکبار و به جای تدوین و تصویب لوایح و قوانین منطبق بر اصول دین و آرمانهای انقلاب اسلامی، لوایح و طرحهایی همچون اعزام دختران به خارج، پیوستن به کنوانسیون رفع تبعیض از زنان، منع ورود نیروهای انتظامی به دانشگاهها، لغو قانون گزینش آزادسازی ماهواره، آزادسازی پوشش زنان و... و مرحبا به طلبههای پرشور و انقلابی که هروقت احساس میکردند اصلی از اصول اسلام عزیز و انقلاب اسلامی مورد تعرض قرار گرفته همچون سیلی خروشان به صحنه آمده و با فریاد غرّا اعتراض خود را اعلام داشته و سراز پا نشناخته، کفن پوشان به میدان آمده و دفاع جانانه و عزتمند خود را از اسلام، انقلاب و ولایت به رخ فتنه جویان کشیده و استقلال و اقتدار حوزه علمیه را به نمایش میگذاشتند.
آفرین به مراجع معظم و حوزه با عظمت علمیه که در دوران حاکمیت سکولار پیشتاز دفاع از ارزشها بوده و در هیچ شرایطی سکوت در برابر انحراف و فتنه را جایز ندانسته و تکلیف مدارانه به ایفای نقش موثر خود پرداختند و البته از حوزه و طلاب انقلابی آن جز این انتظار نمیرفت و سرانجام آن دوران به پایان رسید و دولت نهم با شعارهای انقلابی و عدالتخواهانه، دغدغههای معیشتی و با عنوان «دولت اسلامی» از مردم، رهبری و مجلس رأی اعتماد گرفت. با روی کارآمدن دولت دکتر احمدی نژاد بخش عمدهای از متدینین، اصول گرایان و طیف ارزشی جامعه خشنود شده و از اینکه دولتی همسو با آرمانهای دینی و انقلابی شکل گرفته در پوست خود نمیگنجیدند.
اکنون سه سال از عمر دولت نهم گذشته است. دولتی که بیشترین و بهترین فرصتها و اختیارات را دارا بوده و از قویترین و حجیم ترین پشتوانهها برخوردار است.
دولتی که از همان ابتدا خدمتگذاری بدون منت و شبانه روزی به مردم را در دستور کار خود قرار داد و با شعار «کابینه هفتاد میلیونی » پیوندی نوین بین خود و مردم ایجاد نمود و با طرح جذاب و موثر سفرهای استانی پایه گذار و نقطه عطف روشنی در روابط دولت و مردم گردید.
دولتی که با پشتیبانی بیدریغ رهبری نظام، مردم و مجلس و بهرهگیری از اوضاع مستعد اقتصادی و درآمدهای بالای نفتی و غیر نفتی زمینه آمادهای برای جهش کشور در عرصههای مختلف فرهنگی، علمی، سیاسی و اقتصادی را در پیش روی خود داشت و همین امر سبب شد توفیقاتی بزرگ نصیب دولت شود. مدیریت مناسب موضوع هستهای و بحث سوخت از جمله این مقولهها است.
اما با این همه نمیتوان مدعی بود دولت نهم هیچ نقطه ضعفی نداشته و آن را کاملا مصون از خطا و انحراف دانست.
آیا وجود کارهای مثبت و موفق دولت مجوزی برای عبور از خطاها و انحرافات است؟!
آیا باید برخی از دوستان نادان با دفاع بد از دولت راه را بر «نقد منصفانه» نیز بسته و منتقدین را به بی دینی، هم گرایی با استکبار، غرض ورزی، دشمنی و فسادورزی متهم کنند؟!
آیا وجود نقاط مثبت دولت نهم دلیلی بر حاکمیت تفکر سیاه و سفید در جامعه است؟!
آیا به خاطر حمایت از دولت نهم باید چشم را بر انحرافات و خطاها بست و دم برنیاورد؟!
آیا رواست تعصب، جای عقل، احساس، جای منطق و مصلحت گرایی جای اصول گرایی را بگیرد؟!
آیا باید حوزههای علمیه، مساجد، هیآت مذهبی،جامعه مداحان و نمازهای جمعه را وامدار دولت نمود تا احیانا در برابر برخی خطاها و انحرافات مصونیت ایجاد شود؟
آیا اصولا دولتی کردن نهادهای دینی همچون مساجد و مبلغین و هیأتهای مذهبی به مصلحت عالی نظام و اسلام است؟!
آیا مقابله و عکسالعمل غیرتمندانه حوزه علمیه و طلاب انقلابی در برابر وهن اسلام و انقلاب در دوران دوم خرداد اصلی ارزشی به حساب میآمد و اکنون اصالت خود را از دست داده که همه را دعوت به سکوت و انفعال میکنیم؟!
منصفانه قضاوت کنیم، اگر کتابی که اخیرا در باب «تحریف قرآن» با مجوز اداره کل ارشاد اسلامی قم چاپ و توزیع شد در دوران دوم خرداد اتفاق میافتاد چه عکسالعملی نشان میدادیم؟! چرا اکنون همان مدعیان و برنامهریزان نه تنها واکنش نشان نداده که از کنار آن به راحتی گذشته و منتقدین را به باد ناسزاگویی گرفتند؟!
اگر کتابی که طی ماههای گذشته در قم چاپ شد و در سطح کشور توزیع گردید و طی آن آگاهانه و یا ناآگاهانه مبانی اعتقادی تشیع زیر سؤال رفت و افکار انحرافی وهابیت به بیانی دیگر ترویج شد در زمانی غیر از دولت نهم واقع میشد همین حضراتی که اکنون در مقالات بالا و پائین دولتی قرار گرفتهاند چه فریادها که نمیزدند. چه کتابها و مقالات که نمینوشتند؟!
راستی از ورزشگاهها چه خبر؟! اخیرا در یکی از مسابقات ورزشی که به طور مستقیم از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشد چشممان به حضور همزمان دختران و پسران در سالن ورزشی روشن شد و این در حالی بود که مراجع معظم، علما و متدینین مخالفت صریح خود را با این قضیه ابراز کرده بودند. هرچند رییس جمهور و برخی دیگر از مقامات دولتی همچنان از بازشدن دربهای ورزشگاهها برای دختران و پسران حمایت کرده و میکنند. اگر این واقعه در دوران دوم خرداد رخ میداد مصلحت گرایان امروز و اصول گرایان دیروز چه حالی پیدا میکردند؟!
رهبر معظم انقلاب صریح و بیپرده از طرح امنیت اجتماعی که مدتی است توسط نیروی پرتوان انتظامی یک تنه و البته مظلومانه اجرا میشود دفاع کرده و بر استمرار این حرکت موثر و مبارزه سخت و مداوم با مظاهر فساد و بیبند و باری تأکید کردند. معالوصف با کمال تأسف ریاست محترم جمهور و همچنین سخنگوی دولت همچنان نسبت به این طرح کم لطفی کرده و از آن اظهار برائت میکنند!
آیا انتظار همگامی و همیاری دولت در سالمسازی فضای فرهنگی و آرایش دینی جامعه انتظاری بیهوده بوده و مخالفت با اسلام و انقلاب به حساب میآید؟!
اگر بخشی و تنها بخشی از سخنان سخیف و موهن «رحیم مشایی» از زبان یکی از عوامل دولتی دیگر مطرح میشد فعالان دیروز و منفعلان و توجیهگران امروز چه غوغایی بپا میکردند!
اگر گوشهای از نوشتههای گستاخانه و وقیحانه «نوری زاد» در تعرض به مقام شامخ مرجعیت انقلابی و سپس تعرض به حوزههای علمیه در مقطع زمانی دیگری روی میداد همین حضرات، حوزههای علمیه، بازار و سایر مراکز را تعطیل و با راهپیمایی، تحصن، کفن پوشی، ذرهای از خواسته خود کوتاه نمیآمدند. حال، چه شده است که سکوتی مرگبار آنان را فرا گرفته است؟!
راستی اگر برخی فعل وانفعالات، موضع گیریها و تعابیری که امروز در رابطه با آمریکا و اسرائیل اعمال میگردد دیروز مشاهده میشد حداقل در قم چه اوضاعی داشتیم؟!
آیا از کنار این همه بیمهری نسبت به مراجع و علماء باید به سادگی و با بیتفاوتی گذشت و خم به ابرو نیاورد؟!
آیا آبرو و حیثیت نظام و انقلاب باید به خاطر یک وکیل یا وزیر متخلف به بازی گرفته شود؟!
آیا دفاع از متخلف و توجیه کار خلاف فردی که خود، به جرمش اعتراف کرده هم جزئی از اصولگرایی است؟!
برخی اخیراً از انتقاد نسبت به عدم واکنش مناسب طلاب حوزه در برابر برخی انحرافات و توهینها گلایه نموده، برآشفته و هرگونه حرکت نقد و نظر را مخالفت با «دولت مومن و انقلابی نهم» و در نتیجه «مخالفت با رهبری» قلمداد کردهاند.
این افراد چرا در برابر موضع گیریهای گستاخانه «نوری زاد» علیه مراجع انقلابی و مدافعان راستین نظام و تعرض به حوزه و حوزویان که هنوز هم ادامه دارد موضع گیری نکردهاند؟!
این افراد به زعم خود سکوت و انفعال در برابر خطاها و انحرافات را همگام با مراجع و در راستای دفاع از ولایت، انقلاب و دولت مکتبی تلقی کرده و با ایجاد دیواری بین طلبهها و غیر طلبهها، آرمانگرایی و اصولگرایی را نیز انحصاری کردهاند. این در حالی است که مراجع بزرگوار در این برهه بیشترین تذکرات را به دولت و مجلس ارائه نمودهاند.
برادر هم لباسم! عالم سیاست عالم پیچیدهای است، بخصوص اگر با مصالح و منافع باندی و جناحی گره بخورد. من و شما باید براصولی پافشاری کنیم که اسلام، انقلاب، امام و رهبری عزیز برای ما تعیین کردهاند. اصولی که دفاع از آن تکلیف یکایک آحاد ملت (چه طلبه و چه غیر طلبه) بوده و باید همیشه و همه جا جریان داشته باشد و در این میان البته که تکلیف ما طلبهها سنگینتر است. ما از پیشوایان دینی، علماء بزرگ و اساتیدمان آموختهایم که افراد را با اصول ارزیابی کنیم نه اینکه به خاطر مصلحت، اصولی را به پای افراد قربانی کنیم!
اخلاق اسلامی اقتضا میکند از نقاط مثبت و ارزشمند در جای خود و به بهترین وجه قدردانی شود اما از کنار انحرافات و کوتاهیها به راحتی نگذریم.
توجیه خطاهای نه چندان کوچک و توصیه به سکوت و انفعال به مصلحت اسلام، نظام و اصولگرایی نیست. در قاموس اصولگرایی « نومن ببعض و نکفر ببعض» وجود ندارد.
نباید کاری کنیم به خاطر تعصب، اعتماد مردم به حوزه و حوزویان کمرنگ شود.
نباید اجازه دهیم نگاه دولتی (نه این دولت و نه هر دولت دیگری) به حوزه و مساجد و مبلغین غلبه پیدا کند که این اولین جرقه افول تأثیر گذاری و سر آغازی برای ندامت در آیندهای نه چندان دور است.
ما در آموزههای مکتب انسان ساز اسلام آموختهایم که « کار بد قبیح است اما از انسان های مدعی قبیحتر» چرا که گفتار و رفتار ما به حساب دین اصیل اسلام و انقلاب گذاشته میشود. پس باید بیش از پیش مراقب باشیم.
همه باید بپذیریم خلاف، خلاف است چه مرتکب این خلاف در دولت دوم خردادی باشد و چه دولت سوم خردادی و جلوگیری از انحراف و امر به معروف و نهی از منکر، تکلیفی است الهی، چه طلبه و چه غیر طلبه، هر چند از طلبهها توقع بیشتر است.
پس این بار من و شما همصدا شده و با هم میگوییم؛ طلبهها کجا هستند؟!
شش فرمول برای استجابت دعا
1- همیشه با حال یقین دعا کن و مطمئن باش خدای مهربان هر دعای خوبی رو مستجاب می کنه . حالا اگر به صلاحت باشه نقدی و گرنه در حساب شما واریز می شه و در روزی که مصلحتت باشه به شما پرداخت می شه . لذا در روایت اومده ، در روز قیامت ، بنده ای پروتده اش رو نگاه ی منه ، می بینه یه سری اعمال نیک و ثوای های ریز و درشت ، همراه با جایزه های جورو جور پرونده عملش رو زینت داده ، تعجب می منه ، سوال می کنه ؛ اینا از کجا اومدن ؟ جواب می رسه ؛ این نعمت ها و حسنه ها جبران اون دعاهایی است که تو دنیا از خدا خواستی ولی اونجا به خاطر مصلحت و حکمت مستجاب نشد . حالا بجای اون اینجا جبران کردیم . روایت ادمه می ده ، وقتی بنده خدا این همه لطف و کرم خدا رو می بینه ، آرزو می کنه ، کاش هیچ کدوم از دعا هام در دنیا مستجاب نمی شد و همه شون حواله به اینجا می شد .
2- ما که اونقدرا پیش خدا آبرو نداریم ، پس باید با یه سری از آبرو دارها و آدم های پاک در خونه خدا بریم . اونا کسایی نیستن جز پیغمبر (ص) و بچه های پاکش (ع) . پس تو دعاهامون از اون بزرگوارا مایه بذاریم واونا رو واسطه خودمون و خدامون قرار بدیم .برای این مورد دعای توسل بسیار مناسبه .
4- دعاهای خودت رو در صلوات بپیچ ، در روایت داریم ، صلوات دعایی مقبوله و هیچگاه رد نمی شه خدا حیا می کنه دعایی که اول و آخرش صلوات باشه رو رد کنه . مگه میشه اول و آخر یه دعا قبول بشه و و سطش بمونه ؟
5- قبل از دعا خودت رو پاک کن ، حسابت رو با خدا روشن کن و رو راست بیا در خانه خدا ، استغفار نما و ازش معذرت خواهی کن بعد برو در خونش و ازش حاجت بخواه . یادمون باشه امام باقر (ع) می فرماید : کسی که واقعا از گناهانش توبه کنه و بر گرده مثل کس است که تازه از مادرش متولد شده ، پاک پاک .... و خدا تقاضای پاکان رو بهتر می پذیره ...
6- هنگام دعا دستات رو به آسمان بلند کن وبا تضرع و ناله از خدا حاجت بخواه . اگه هم تونستی در حال سجده دعا کنی زودتر به مقصد می رسی .
انشاء الله
نمیدانی چه لذتی دارد این حجاب !
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى سیاهى چادرم، دل مردهایى که چشمشان به دنبال خوشرنگترین زنهاست را مىزند.
نمىدانید چقدر لذتبخش است وقتى وارد مغازهاى مىشوم و مىپرسم: آقا! اینا قیمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمىدهد؛ دوباره مىپرسم: آقا! اینا چنده؟ فروشنده که محو موهاى مشکرده زن دیگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمىبیند. باز هم سؤالم بىجواب مىماند و من، خوشحال، از مغازه بیرون مىآیم.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى مردهایى که به خیابان مىآیند تا لذت ببرند، ذرهاى به تو محل نمىگذارند.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خیابان قدم مىزنید؛ در حالى که دغدغه این را ندارید که شاید گوشهاى از زیبایىهاتان، پاک شده باشد و مجبور نیستید خود را با دلهره، به نزدیکترین محل امن برسانید تا هر چه زودتر، زیبایى خود را کنترل کنید؛ زیبایى از دست رفتهتان را به صورتتان باز گردانید و خود را جبران کنید.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان و دانشگاه و... راه مىروید و صد قافله دل کثیف، همره شما نیست.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاک و افکار پلید مردان شهرتان نیستید.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى کرم قلاب ماهىگیرى شیطان براى به دام انداختن مردان شهر نیستید.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى مىبینى که مىتوانى اطاعت خدایت را بکنى؛ نه هوایت را.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد وقتى در خیابان راه مىروید؛ در حالى که یک عروسک متحرک نیستید؛ یک انسان رهگذرید.
نمىدانید؛ واقعاً نمىدانید چه لذتى دارد این حجاب! خدایا! لذتم مدام باد .
نوشته ای از خانم لیلا شیدا
بر گرفته از وب سایت :یگانه
هفت فرمول برای به دست آوردن دل امام زمان (ع)
خیلی ها دلشون می خواد با امام زمان (ع) دوست بشن و عشقشون به ایشون، بیشتر تجلی کنه ، اما راهشو بلد نیستن ، برا این کار هفت تا فرمول کلیدی و
میان برپیشنهاد می شه :
1- هر وقت صدقه می دین ، پیش از اینکه به فکر حاجت و مشکل خودتون باشین ، سلامتی و فرج آقامون امام زمان (ع) رو در نظر بگیرین . چون خود ایشان می فرماید : گشایش کار شما در فرج ماست .
2- هر وقت خواستی دعا کنین ، اول سلامتی و فرج آقا رو از خدا بخواهین و بعدش بقیه چیزایی که تو ذهنتون هست رو مطرح کنین .
3- از هر فرصتی که در 24 ساعت براتون پیش میاد استفاده کرده و زیر لب برای سلامتی امام زمان (ع) صلوات بفرستین . وقت کار ، بیداری ، قبل از خواب ، استراحت ، تو صف اتوبوس ، تو مغازه ، زنگ تفریح و.... بعضی از بزرگان از باب تجربه گفته اند ، اگر این صلوات ها رو به مادر گرامی امام زمان (ع) حضرت نرجس خاتون (ع) هدیه کنید زودتر به مقصد می رسید .
4- هر وقت و هرجا اسم مبارک امام زمان (ع) رو شنیدید ، بلند شید و دست رو سر بگذارید ، چرا که از امام رضا (ع)این گونه نقل شده است .
5- در محیط خانه ، لای کتاب ها ، محل کارو.. خود چیزهایی که شما را به یاد امام زمان (ع) میندازه رو قرار بدید . مثل تابلو ، برچسب ، نام زیبای حضرت ، دعای فرج و..
6- از همین الان رنگ زندگیتون رو به رنگ حضرت در بیارید و هر کار می کنید برا خشنودی قلب مقدسش و رضایت خاطرش انجام بدید . اگر درس می خونید ، کارمیکنید ، درس می دید ، خلاصه در همه عرصه های زندگی ، فلش رو به طرف حضرت نشانه بگیرید و بگید می خوام خدمتگذار شایسته و کاردان و نوکری لایق برای حضرت باشم . روایت می گه کسی که در زندگیش نیت خدمت به امام زمان (ع) رو داشته باشه و در این نیت از دنیا بره ، وقتی حضرت ظهور می کنه ، به اذن خدا، اون شخص زنده می شه و افتخار هم رکابی و هم جواری با امام عصر (ع) رو پیدا می کنه ...
7- هر روز صبح که از خواب پا می شین ،نمازتو نوکه خوندین، اولین کارتون ،تجدید میثاق با آقا باشه اونم با خوندن دعای عهد .
راستی ما رو هم از دعا فراموش نکنین
پنج فرمول توبه
1- موازنه : سنجش بین خوبی ها و بدی ها و این که بهتر است خوب باشی یا بد ؟ اگر خوب باشی به کجا می رسی و اگر بد باشی از کجا سر در می آوری ؟ خوب بودن تو چه کسایی رو خوشحال می کنه و چه کسایی رو ناراحت و برعکس ، بدبودنت دل چه کیانی رو می شکنه و چه کسایی رو خوشحال می گنه ؟
2- تصمیم قاطع به ترک بدی ها و انجام خوبی ها،البته به کمک خدا و عنایت خود اهل بیت (ع)
3- غسل توبه ، بخصوص در یکی از شب های مهم ، مثل شب قدر ، شب جمعه و...
4- استنرار در خواندن دعا ها و بخصوص زیارت عاشورا و دورکعت نماز پس از آن و تقاضای عفو و بخشش از خدای مهربان
5- گریه بر سید الشهدا (ع) و لو به اندازه یک شبنم ، یا یک آه غمگینانه در مصیبتشان
البته این مطلب رو هم بگم استغفار و توبه برمی گرده به دل و تنها با لقلقه زبان حاصل نمی شه . در روایتی داریم که کسی که مرتب به زبان استغفار مب کنه ولی ته دلش پر از امواج گناه باشه او نه تنها توبه نکرده که خدا رو به مسخره گرفته . باید دل رو صاف کرد و با پاک کن توبه و استغفار گناهان و آلودگی ها رو زدود و تصمیم گرفت که دیگه دور این مسائل نگردیم .....والا
در زبان تسبیح و در دل گاو و خر
این چنین تسبیح کی دارد اثر
به قول شاعر دیگر :
معصیت را خنده می اید ز استغفار ما
گزیدهی سخنان حضرت آیتالله جوادی آملی در مراسم شب قدر حرم مطهر حضرت معصومه(س)
نموداری از دولت قرآن را ذات أقدس إله در دولت سلیمان و مُلک سلیمان ذکر کرد. فرمود: گوشهای از دولت الهی را ما به سلیمان دادهایم، ولی به شما صدها برابر خواهیم داد. دولت سلیمان غُدُوُّها شَهرٌ وَ رَواحُها شَهر(2) بود. مُلک سلیمان بر این محور بود که آن حضرت بامداد راه یک ماهه میرفت. شامگاه راه یک ماهه می رفت. دولتی که بر باد مستقر باشد اینقدر قدرت دارد که مسافر خود را در یک نیم روز به اندازهی یک ماه راه ببرد. سالکِ خود را در پگاه یا شامگاه به اندازه یک ماه راه ببرد. امّا دولت قرآن یک شبه ره صد ساله میرود. این هزار ماه که در طی یک قرن در حدود هشتاد سال خلاصه میشود، دولت قرآن است.
دارایی لیلةالقدر از مناجاتهای لطیف و ظریف خواجهی هَروی این است که دارا شدن مهمّ است، نه دانا شدن! آن مناجاتهای لطیف خواجهی انصاری را که میخوانید، میبینید به خدا عرض میکند که دانا شدن مهم نیست. اگرکسی زحمت بکشد، دانا بشود؛ فقیه بشود، حکیم بشود، ادیب بشود، متکلّم بشود، محدّث بشود، این دانای علم است و این مهم نیست. به دلیل اینکه صدها نفر در طول سالها به حوزهها و دانشگاهها راه یافتند و دانا شدند. عمده دارا شدن است نه دانا شدن. دانائی لِیلَهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر دشوار است، چه رسد به دارائیاش. سخن از لَیلَهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر است. این راه دشوار نیست. اگر دشوار بود ما را امر نمیکردند، دعوت نمیکردند. دشواری مال کسی است که کوله بار خود را بر دوش دارد. اگر بار خودبینی را به زمین بگذارد، سبک میشود. وقتی سبک شد، تَخَفَّفُوا تَلْحَقُوا (6). وجود مبارک رسول گرامی (علیه و علی آله آلاف التحیّه والثناء) فرمود: نَجَی المُخَفَّفُون. آنها که سبک بالند نجات پیدا کردهاند. فرصت را قدر بدان... به ما گفتند: هر کسی به اندازهی قدر خود شب قدر را درک میکند و قدر هر کسی هم به اندازهی قدر همّت اوست. اگر ما به اندازهی همّتمان دولت قرآن را و دولت قدر را می توانیم اِدراک کنیم، چرا همّت نطلبیم؟ ما قبل از اینکه از خدا مظروف بخواهیم، ظرف و ظرفیّت هم طلب بکنیم. هرگز نمیتوان گفت: چون ما ظرفیّتمان اینقدر بود، خدا به ما اینقدر داد. این سخن نیمی از ثواب است، نه هر ثوابی و همهی ثواب. سخن صائب، ثواب، منزّه از خطا، مُبرّای از اشتباه آن است که هم ظرف بخواهیم ، هم مظروف. آن یکی فیضاش گِدا آرد پدید، این مال مصرع قبل است. وآن دگر بخشد گدایان را مَزید، این طلیعهی بیت دیگر است. این دو مصرع یک بیت نیست که شهرت یافته است. آن یکی فیضاش گِدا آرد پدید، مربوط به بیت قبل است. وآن دگر بخشد گدایان را مَزید طلیعهی بیت بعد. بنابراین دولت قرآن دولتی است که لِیلهُ القَدرِ خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر است. ریزههای این سفره، ریخت و پاش این مائده همان است که کسی نسوزد، حوائجاش برطرف بشود، بیماران شِفا پیدا کنند، دُیون تَادیه بشود، مشکلات معیشت و تورّم و مسکن و ازدواج حلّ بشود... شب قدر یعنی شبی که خِیرٌ مِنْ ألفِ شَهر. اگر وَ مَا أدراکَ مَا لِیلَهُ القَدر، اگر فهمیدن او مشکل است، پیدا کردناش هم مشکلتر. منتها اگر کسی با مفهوم اُنس گرفت، درک این معانی برای او مشکل است. اگر کولهبار خودبینی و خودخواهی و دنیا طلبی بر دوش او بسته است، طی این راه برای او مشکل است. اینها را که بگذارد کنار، هم فهمیدنش آسان است، هم پرکشیدنش. مرغ باغ جان امّا پر کشیدن، دیدن، همینجا که نشسته است بهشت را ببیند؛ همینجا که نشسته است جهنّم را ببیند، نالهی جهنّمیها را بشنود، این نه کار دست و پاست، نه کار چشم و گوش است ، نه کار عقل؛ این کار دل است. این کار در درون انسانها تعبیه شده است. هیچ کسی با دانائی به جائی نرسید که علیّ بن أبیطالب (سلام الله علیه) دربارهی او بفرماید: این که در دنیا نشسته است، دارد بهشت را میبیند؛ هُمْ وَالجَنَّه کَمَنْ قَدْ رَآها (7). هرکسی به این مقام رسید از دارائی که خواجهی انصاری میگوید رسیده است، نه از دانائی. یعنی با مفهوم نمیشود بهشت را دید. با دل میشود بهشت را دید. در دیار دل این معارف فراوان است. و لیلةالقدر برای آن است که انسان، این دلی که خوابیده را بیدار کند. این بند را از دست و پای دل بر دارد. این مرغ باغ ملکوت را آزاد کند تا آنگاه یک شبه ره صد ساله را طی کند. معجزه شب های قدر اگر کسی جایی را جارو میکند، این گردها از این لباس یا از این فرش به این جاروی برقی یا جاروی سنّتی رسیده است. اینطور نیست که این گردها از بین رفته باشد این را نمیگویند: شستشو. امّا با کیمیاگری میشود که مَحو و اثبات که کار ملکوتی ذات أقدس إله است و لِیلةالقدر هم شب کیمیاگری و شب مَحو و اثبات است. ما اگر میخواهیم گناهمان را با توبه شستشو کنیم، مثل جارو کردن نیست که این آلودگی را از خود منتقل کنیم به جای دیگر. ما تبدیل میکنیم به مَحو و اثبات. این که ذات أقدس إله سیّئات را به حسنات تبدیل میکند، کیمیاگری است دیگر! کیمیاگر یک مس را طلا میکند. اگر وجود مبارک فِضّه (سلام الله علیها) به تعبیر شیخ مشایخ ما مرحوم آیت الله اصفهانی که فرمود: مفتقرا مَتاب رو از دَر او به هیچ سو / زان که مس وجود را فضهی او طلا کند (8) این راه شدنی است به دلیل این که گفتند. راه شدنی است، به دلیل اینکه بسیاری از بزرگان رفتند. راه شدنی است به دلیل اینکه اصرار دارند شما در لیالی قدر اینچنین باشید. و اگر به اندازهی همّت ما مراسم احیاء را انجام دادیم و به استقبالش رفتیم، به اندازهی همّت ما هم ذات أقدس إله استجابت میکند. این که فرمود: اُدعُونِی اَستَجِب لَکُمْ (10)، یعنی هم ظرف بخواهید، هم ظرفیّت طلب بکنید، هم مظروف بخواهید. به اندازهی همّتتان که دعا کردید، ما هم به همان اندازه به شما پاسخ میدهیم...
(1) سورة توبه / آیة 33 |
موسی پیامبر (ع) به خداوند متعال عرض کرد :
بار پروردگارا ، می خواهم به تو نزدیک شوم ،
فرمود : قرب من از آن کسی است که شب قدر بیدار شود .
عرض کرد : خداوندا، رحمتت را می خواهم .
فرمود : رحمت من از آن کسی است که در شب قدر به مسکینان رحمت کند .
عرض کرد : خداوندا ، جواز گذشتن از صراط را می خواهم .
فرمود : آن متعلق به کسی است که در شب قدر صدقه دهد .
عرض کرد : خداوندا ، از درختان بهشتی و میوه هایش می خواهم .
فرمود : آنها از آن کسی است که در شب قدر استغفار نماید .
عرض کرد : الهی ، خشنودیت را طالبم .
فرمود : خشنودی من از آن کسی است که در شب قدر دو رکعت نماز گذارد .
الهی ، امشب که شب قدر است همه قرآن به سر می کنند ، مرا توفیق ده که قرآن به دل کنم .
الهی ، امشب از همه توبه هایم توبه کرده ام .
الهی ، امشب فهمیدم اگر بهشت شیرین است ، بهشت آفرین شیرین تر است .
الهی ، شکرت ، که امشب فهمیدم که تا امروز هیچ نفهمیدم و رسیدم به اینکه تا امروز به هیچ نرسیدم .
الهی ، شکرت ، که دارم کم کم مزه بندگی را می چشم .
الهی ، امشب فهمیدم خوشا به حال آنان که فقط با تو دل خوش کرده اند .
الهی ، تاکنون به نادانی از تو می ترسیدم ، و اینک به دانایی از خودم می ترسم .