سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آنچه نمی شود مپرس که آنچه شده است تو را بس است . [امام علی علیه السلام]

شهید محسن حججی که پس از 2 روز اسارت به‌دست نیروهای تکفیری داعش به شهادت رسید، حرف‌های ناگفته خود را در وصیت‌نامه‌اش نوشته و این وصیت‌نامه هم‌اکنون به دست تمام ملت ایران رسیده است.


 محسن حججی 
 
العالم: شهید محسن حججی متولد 21 تیرماه 1370 در شهرستان نجف‌آباد است که سال 1385 وارد  فعالیت‌های فرهنگی شد و در سال 1391 ازدواج کرد، ثمر ازدواج وی پسری به‌نام علی است که یک و نیم سال دارد. روز دوشنبه 16 مرداد 1396 به اسارت دشمن درآمد و در روز چهارشنبه 18 مرداد 1396 در سوریه به درجه رفیع شهادت نائل شد.
 


وصیت‌نامه شهید محسن حججی را با هم می‌خوانیم:

حالا که دستهایم بسته است می‌نویسم نه با قلم که با نگاه و نه با جوهر که با خون، رو به دوربین ایستاده‌ام و ایستاده‌ام رو به همه شما، رو به رفقا، رو به خانواده‌ام، رو به رهبر عزیزم و رو به حرم. حرامزاده‌ای خنجر به دست است و دوست دارد که من بترسم و حالا که اینجا در این خیمه‌گاهم هیچ ترسی در من نیست. تصویرم را ببرید پیشکش رهبر عزیز و امامم سید علی خامنه‌ای و فرمانده‌ام حاج قاسم و به رهبرم بگویید که «اگر در بین مردمان زمان خودت و کلامت غریبید ما اینجا برای اجرای فرمان شما آمده‌ایم و آماده تا سرمان برود و سر شما سلامت باشد».

آسمان اینجا شبیه هیچ‌جا نیست حتی آسمان روستای دورک و وزوه که در اردوی جهادی دیده‌ام یا آسمان بیابان‌های سال‌های خدمتم، اینجا بوی دود و خون می‌آید. کم‌کم انگار لحظه دیدار است ولی این لحظه‌های آخر که حرامیان دوره‌ام کرده‌اند می‌خواهم قصه بگویم و قصه که می‌گویم کمی دلم هوایی علی کوچولویم می‌شود ولی خدا وعده داده که جای شهید را برای خانواده‌اش پر می‌کند، اما حتماً قصه‌ام را برای علی وقتی بزرگ شد بخوانید.

قصه کودکی‌ام که با پدرم در روضه‌های مولا اباعبدالله الحسین(ع) شرکت می‌کردم، قصه لرزش شانه‌های پدر و من که نمی‌دانستم برای چیست. پدرم با اینکه کارگری ساده بود همیشه از خاطرات حضورش در دفاع مقدس می‌گفت و توصیه می‌کرد:

«پسرم، دفاع مقدس و رشادت و مجاهدت برای اسلام و دین هیچ‌وقت تمام‌شدنی نیست و تا دنیا هست مبارزه بین حق و باطل هم خواهد بود ان‌شاءالله روزی هم نوبت تو خواهد شد».

دوران کودکی و مادری که کلید رفتنم به قتلگاه در دستان اوست و او بود که اجازه داد. مادرم همیشه می‌گفت «تو را محسن نام گذاشتم به‌یاد محسن سقط‌شده خانم حضرت زهرا(س)». مادر جان، اولین باری که به سوریه اعزام شدم دریچه‌های بزرگی به‌رویم باز شد اما نمی‌دانم اشکال کارم چه بود که خداوند مرا نخرید.

بازگشتم و چهل هفته به جمکران رفتم و از خداوند طلب باز شدن مسیر پروازم را کردم. تا اینکه یک روز فهمیدم مشکل رضایت مادر است. تصمیم گرفتم و آمدم به دست و پای تو افتادم و التماست کردم و گفتم مگر خودت مرا وقف و نذر خانم فاطمه زهرا(س) نکردی و نامم را محسن نگذاشتی، مادرجان، حرم خانم زینب(س) در خطر است اجازه بده بروم. مادرم.... نکند لحظه‌ای شک کنی به رضایتت که من شفاعت‌کننده‌ات خواهم بود و اگر در دنیا عصای دستت نشدم در عقبی نزد حضرت زهرا(س) سرم را به‌دست بگیر و سرفراز باش چون ام‌وهب.

مادر، یادت هست سال‌های کودکی و مدرسه، پس از دبستان و مقاطع تحصیلی و بالاتر، همیشه احساس می‌کردم گمشده‌ای دارم و این‌قدر به مادرمان حضرت زهرا(س) متوسل شدم تا در سال 1385 و اوج جوانی مسیری را برایم روشن کردند و آن مسیر آشنایی با شهید کاظمی و حضور در مؤسسه‌ای تربیتی‌فرهنگی به همین نام بود.

همان سال‌ها بود که مسیر زندگی‌ام را پیدا کردم و حاج احمد کاظمی شد الگوی زندگی و یار لحظه لحظه زندگی من، خیلی زود حاج احمد دستم را گرفت و با شرکت در اردوهای جهادی، هیئت، کار فرهنگی و مطالعه و کتاب‌خوانی رشد کردم. انگار حاج احمد دستم را گرفت و ره صدساله را به‌سرعت پیمودم. سربازی و خدمت در مناطقی دورافتاده را انتخاب کردم و تو مادر، ببخش که آن روزها مثل همیشه چقدر نگرانم بودی.

و ازدواج که آرزوی شما بود، با دختری که به‌واسطه شهدا با او آشنا شدم و خدا را شاکرم که حاج احمد از دختران پاکدامنش نصیبم کرده است، همنام حضرت زهرا(س) و از خانواده‌ای که به‌شرط اینکه به‌دلیل نداشتن فرزند پسر برایشان فرزند خوب و باایمانی باشم دختر مؤمن و پاکدامنشان را با مهریه‌ای ساده به‌عقدم درآوردند و من هم تنها خواسته‌ام از ایشان مهیا‌کردن زندگی برای رسیدن به سعادت و شهادت بود و با کمکِ هم، زندگی مهدوی(عج) را تشکیل دادیم، خانواده‌ای که در روزهای نبودنم و جهادم همسر و فرزندم را در سایه محبتشان گرفتند و من دلم قرص بود که همسر و فرزندم جز غم دوری و دلتنگی غمی نداشته باشند، همین جا بود که احساس کردم یکی از راه‌های رسیدن به خداوند متعال و قرار گرفتن در مسیر اسلام و انقلاب عضویت در سپاه است و همین جا بود که باز حاج احمد کمکم کرد و لیاقت پوشیدن لباس سبز پاسداری را نصیبم کرد.

و همسرم و همسرم...، می‌دانم و می‌بینم دست حضرت زینب(س) که قلب آشوبت را آرام می‌کند، همسرم شفاعتی که همسر وهب از مولا اباعبدالله شرط اجازه میدان رفتن وهب گذاشت طلب تو. خاطرات مشترکمان دلبستگی نمی‌آورد برایم، بلکه مطمئنم می‌کند که محکمتر به قتلگاه قدم بگذارم چون تو استوارتر از همیشه علی عزیزمان را بزرگ خواهی کرد و منتظر باش که در ظهور حضرت حجت به‌اقتدای پدر سربازی کند.

حالا انگار سبکتر از همیشه‌ام و خنجر روی بازویم نیست و شاید بوی خون است که می‌آید، بوی مجلس هیئت مؤسسه و شبهای قدر و یاد حاج حسین به‌خیر که گفت مؤسسه خون می‌خواهد و این قطره‌ها که بر خنجر می‌غلطد ارزانی حاج احمدی که مسیر شیب‌الخضیب شدنم را هموار کرد.

خدّالتریب شدنم را از مسجد فاطمه الزهرای(ع) دورک شروع کردم و به خاک آلودم تمام جسمم را تا برای مردمی که عاشق مولایند مسجد بسازیم. روی زمینی نیستم که می‌بینید، ملائک صف به صفند کاش همه چیز واقعی بود درد پهلویم کاش ساکت نمی‌شد و حالا منتظر روضه قتلگاهم، حتماً سخت است برایتان خواندن ولی برای من نور سید و سالار شهیدان دشت را روشن کرده است.

اینجا رضاً برضاک را می‌خواهم زمزمه کنم. انگار پوست دستم را بین دو انگشت فشردند و من مولای بی‌سر را می‌بینم که هم‌دوش زینب آمده‌اند و بوی یاس و خون در آمیخته هستم. حرامیان در شعله‌های شرارت می‌سوزند و من بدن بی‌پیکرم را می‌گذارم برای گمنامی برای خاک زمین.


مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 96/5/25::: ساعت 11:52 صبح نظرات دیگران: نظر

گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب درباره به گزارش خبرنگار گروه انتخابات باشگاه خبرنگاران جوان؛ گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب درباره شنبه پس از انتخابات به شرح ذیل است:


نمایش الگوی مردم سالاری صادقانه


ایران اسلامی، اکنون بار دیگر الگوی مردم سالاری صادقانه‌ی خود را که مبتنی بر رأی و حضور مردم و نه مانند شیوه‌ی آمریکائی با لشکر‌کشی و تحمیل، است، در برابر ملتهای جهان و خاورمیانه به نمایش گذارده است. این حادثه‌ی شیرین به کام دشمنان تلخ است. انتظار می‌رود همه با هوشیاری و آگاهی خود نگذارند فتنه‌گری‌های احتمالی دشمن، شیرینی اننتخابات را از کام ملت ایران بزداید. 28 / 03 / 1384



 ملت، بزرگترین برنده انتخابات است


بزرگترین برنده‌ی این انتخابات، ملت ایران است که به رغم سمپاشی‌های دشمن خارجی و ایادی داخلی‌اش، شکوه و عظمت آفرید و بدبینان را غافلگیر کرد. 28 / 03 / 1384


طرفداران نامزدهای پیروز موفقیت خود را از خداوند بدانند


از طرفدارن انتخاباتی رئیس جمهور محترم میخواهیم که موفقیت خود را از کمک و هدایت الهی بدانند و در آینده نیز در همه‌ی عرصه‌های زندگی از خدای متعال کمک بخواهند.


از طرفداران انتخاباتی سایر نامزدهای محترم نیز میخواهم که خدا را بر توفیقی که به آنان داد تا بتوانند در پدید آوردن این فصل درخشان سهیم باشند، شکرگزاری کنند و خود را برای کمک به رئیس جمهور منتخب آماده سازند. 03 / 03 / 1376


    طرفداران سایر نامزدها احساس خسارت نکنند


از طرفداران انتخاباتی همه نامزدهای محترم و نیز از دست‌اندرکاران امور سیاسی در همه جای کشور میخواهم که قدر این نعمت الهی را بدانند و با متانت و رفتار خردمندانه، از بروز هر آنچه خدا و خلق را ناخشنود میسازد، جلوگیری کنند. در تجربه‌ی افتخار‌آمیز انتخابات مردمی همه‌ی ملت برنده‌اند. با طرح مسئله برنده و بازنده خواسته‌ی بدخواهان را که به جز به شکستن وحدت ملی نمیاندیشند برآورده نکنید و فضای زندگی مردمی را با غوغاهای تحمیلی آلوده نسازید.19 / 03 / 1380


طرفداران نامزدهایی که توفیق خدمت در مسئولیت رئیس جمهور نیافته‌اند، نباید احساس خسارت کنند. هر کس بر طبق عقیده‌ی خود تلاش کرده است، سرافراز است و آنگاه که این تلاش با نیت خیر و قصد الهی باشد برخوردار از پاداش و قبول خداوند است ان‌ شاءالله. 28 / 03 / 1384


دوران انتخابات دوران شور و التهاب است با پایان گرفتن انتخابات باید هیجان و التهاب، جای خود را به متانت و رفاقت و همکاری بدهد. همه، چه طرفداران نامزد منتخب و چه طرفداران دیگر نامزدهای محترم باید از خود ظرفیت و حلم و دانایی بروز دهند. هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید کسی را به رفتاری برخلاف شأن یک انسان متعهد و خردمند وادار سازد. وحدت ملی و رفق و مدارا، تضمین‌ کننده‌ی امنیت کشور و خنثی‌کننده‌ی هر توطئه است.04 / 04 / 1384


حضور نامزدها بزرگترین کمک به رقابت انتخاباتی


از دیگر نامزدهای محترم ریاست جمهوری که با حضور در صحنه و طرح مباحث اساسی، ذهن‌های جوینده به ویژه جوانان را به راه اندیشیدن و تصمیم گرفتن کشاندند و زمینه‌ی حضور حماسی مردم را فراهم ساختند تشکر می‌کنم.19 / 03 / 1380


از نامزدهای محترم ریاست جمهوری که با آمادگی و حضور خود در میدان این آزمایش الهی، بزرگترین کمک را به ایجاد متنوع‌ در صحنه‌ی نامزدی ریاست جمهوری، این موج عظیم حضور ملی پدیدار نمیگشت و این افتخار برای ملت ایران به ثبت نمی‌رسید. 03 / 03 / 1376


پرهیز از گفتار تفرقه‌انگیز و دلسردکننده


اکنون که در نخستین ماههای سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی، ملت ایران فصلی درخشان را رقم زدند، از همه و بویژه از عناصر سیاسی و دارندگان جایگاههای هدایت افکار عمومی و رسانه‌ها و دیگران می‌خواهم که همچنان روحیه‌ی همبستگی و مشارکت را تقویت کنند و از هر کار و گفتار تفرقه‌انگیز و دلسردکننده بپرهیزند. 28 / 03 / 1384


    شنبه پس از انتخابات، روز مهربانی و بردباری


به همه آحاد مردم و بویژه جوانان عزیز که سرزنده‌ترین نقش‌آفرینان این حادثه شورانگیز بودند، توصیه میکنم که کاملا هشیار باشند. همواره باید شنبه‌ی پس از انتخابات، روز مهربانی و بردباری باشد. چه طرفداران نامزد منتخب و چه هواداران دیگر نامزد‌های محترم، از هرگونه رفتار و گفتار تحریک آمیز و بدگمانانه پرهیز کنند. رئیس جمهور منتخب و محترم، رئیس جمهور همه‌ی ملت ایران است و همه و از جمله رقیبان دیروز باید یکپارچه از او حمایت و به او کمک کنند. بی‌شک این نیز امتحانی الهی است که موفقیت در آن خواهد توانست رحمت خداوند متعال را جلب کند. 23 / 03 / 1388


رئیس جمهور منتخب، رئیس جمهور همه ملت ایران


رئیس جمهور منتخب هر که باشد، رئیس جمهور همه‌ی ملت ایران است و همه به همکاری با او در پیشرفت کشور موظف‌اند. اینجانب نیز مانند همیشه از هر اقدام و حرکت ایشان در اداره قانونی کشور و حرکت در جهت اهداف نظام اسلامی حمایت خواهم کرد ان شاءالله. 28 / 03 / 1384


    فرصت ارزشمند تا پذیرش رسمی مسئولیت


اکنون پس از هفته‌ها گفتن و شنیدن، نوبت کار و اقدام است. رئیس جمهور منتخب تا پذیرش رسمی مسئولیت، دارای فرصت ارزشمندی‌ است، شایسته است این فرصت، بدون فوت وقت، مصروف اقدامهائی شود که شروع مسئولیت خطیر ریاست جمهوری بدان نیازمند است. همه‌ی مسئولان کشور و نخبگان بخشهای گوناگون، یاری ایشان را تعهدی انسانی و اسلامی بشمارند. 04 / 04 / 1384


    نخستین وظیفه‌ی نامزد منتخب


هر کدام از نامزدهای محترم که سرانجام از بیشترین رأی مردم برخوردار باشد، متعهد به این آرمان‌ها است و عدالت اجتماعی و رفع فساد و تبعیض و مقابله با توطئه‌های سیاسی و فرهنگی و اقتصادی نخستین وظیفه اوست. 28 / 03 / 1384


نقش مؤثر و تعیین‌کننده‌ی نامزدهای ریاست جمهوری و خلق این حماسه‌ی بزرگ ملی، انکار ناپذیر و سپاس از آنان بر همگان لازم است. 04 / 04 / 1384


   تلاش بی‌وقفه در راه رفع مشکلات کشور، از اولین ساعات اعلام نتیجه انتخابات


به رئیس جمهور محترم توفیق دوباره‌ی خدمتگزاری به مردم و کشور عزیز را تبریک می‌گوییم و ایشان را به وظیفه‌ی شکر الهی و قدردانی از ملت و اهتمام به وظائفی که قانون اساسی بر عهده ایشان نهاده است و تلاش بی‌وقفه در راه رفع مشکلات کشور متذکر می‌گردم. 19 / 3 / 1380


به رئیس جمهوری منتخب هرکه باشد توصیه می‌کنم که از اولین ساعات اعلام نتیجه‌ی انتخابات، خود را برای تلاش هر چه بیشتر و اهتمام افزون‌تر به خدمتگزاری خستگی‌ناپذیر برای این ملت وفادار و مخصوصا جوانان بالاخص طبقات محروم که پر شمارترین حامیان نظام اسلامی‌اند، آماده سازد و خدمت خود به ملت و کشور عزیز را در عمل نشان دهد. 28 / 03 / 1384


    یأس دشمن


خناسان و بدخواهانی که با انواع وسوسه‌های شیطانی و با بهره‌گیری از کاستی‌ها و فشار‌های ناشی از توطئه‌های دشمنان و جنگ تحمیلی، تلاش مذبوحانه‌یی را به همراه همه‌ی بوق‌های تبلیغاتی دشمنان برای نا‌امید کردن مردم و خالی‌ کردن صحنه با تمام توان آغاز کرده بودند، امروز ناکام و مأیوس گردیدند.


جای آن است که همه کسانی که دانسته و ندانسته در سراسر جهان اسیر تحریر‌های غلط و غیر واقعی خود و دیگران درباره ایرانند، اکنون به خود آیند و حقایق کشور عزیز ما را در رفتار و موضعگری‌های ملت بزرگمان صحیح و واقع‌بینانه درک کنند. 08 / 05 / 1368


    نتیجه‌ی انتخابات ملت هر چه شد، معتبر است


در امر انتخابات مرّ قانون باید عمل بشود؛ مرّ قانون باید عمل بشود. نتیجه‌ی انتخابات ملت هرچه شد، این معتبر است، این قانون است. بنده در انتخاباتها دخالت نمیکنم؛ هیچ‌وقت به مردم نگفته‌ام و نمیگویم این کس را انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. فقط یک جا بنده دخالت میکنم و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخابات مردم بایستند و با مزاحمت در مقابل رأی مردم، رأی مردم را بشکنند. هر کس بخواهد با نتیجه آراء ملت دربیفتد، بنده در مقابلش می‌ایستم.


در سال‌های گذشته و انتخاباتهای گذشته هم همینجور بوده، در سال 76 در سال 84 در سال 88 در سال 92؛ بعضی مقابل چشم مردم بوده و مردم مطلع شده‌اند؛ بعضی‌ها را هم مردم مطلع نشدند اما این حقیر در جریان قرار گرفته‌ام. در همه‌ی این سال‌هایی که شمردم، کسانی بودند که می‌خواستند در مقابل انتخابات بایستند که در سال 88 آشکار شد و آمدند در میدان اردوکشی کردند، و در آن سال‌های دیگر جور دیگری {بود}. در همه‌ی این سال‌ها بنده ایستادم و گفتم نتیجه انتخابا مردم هر چه هست باید تحقق پیدا کند؛ این جایی است که من در امر انتخابات دخالت می‌کنم و در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات می‌ایستم؛ اما در بقیه امور دیگر نه، باید مرّ قانون عمل بشود؛ مردم تشخیص بدهند و حرکت کنند. 01 / 01 / 1396


    تبریک به رئیس جمهور منتخب مصداق رفتار نجیبانه است


یک نکته‌ی دیگری که در این انتخابات به نظر بنده برجسته بود و جا دارد که انسان خدا را شکر کند، این بود که بعد از انتخابات، نامزدهای مختلف با نجابت و قانون‌پذیری در این قضیه عمل کردند و واکنش نشان دادند؛ این خیلی چیز مهمی است. رفتند با رئیس جمهور منتخب، برادرانه و دوستانه دیدار کردند و به او تبریک گفتند، اظهار خرسندی کردند. بنده لازم است از این حضرات تشکر کنم. این است که کام مردم را شیرین می‌کند، این است که موجب می‌شود مردم احساس کنند موفقیت به دست آورده‌اند. الا اگر بدقلقی نشان می‌دادند، در این قضایا رفتار نانجیبانه می‌کردند، یک چیزی را بهانه می‌کردند، دعوایی راه می‌انداختند – که دعوا را به هر بهانه‌ای می‌شود راه انداخت – کام مردم تلخ می‌شد. اینکه ما بارها و به تکرار از حوادث سال 88 شکایت کردیم، گله کردیم، انتقاد کردیم، به خاطر این است. در یک انتخابات با عظمت و با شکوه مردم احساس پیروزی می‌کنند؛ بعد یک نفر، دو نفر، چهار نفر آدم بیایند کام مردم را تلخ کنند؛ در حالی که راه برای قانون‌گرائی وجود دارد. این، آن سال اتفاق افتاد؛ کام مردم تلخ شد، شیرینی انتخابات از مردم دریغ داشته شد؛ در انتخابات امسال نه، بحمدالله کام مردم شیرین شد، مردم شادی کردند. رفتار باید قانون‌مدارانه باشد. اینکه ما این همه تأکید کردیم بر اینکه قانون را رعایت کنید این نتیجه‌اش است. وقتی قانون رعایت شد، دهن مردم شیرین می‌شود، دل مردم شاد می‌شود. این باید برای همیشه برای ما درس باشد. مردم هم در اینجور قضایا تفرس می‌کنند، نگاه می‌کنند، چهره‌های سیاسی را شناسایی می‌کنند. آن چهره سیاسی که با نجابت، با قانونمداری در قضایا برخورد می‌کند، مردم از او خوششان می‌آید. آن کسانی که به قانون بی‌اعتنایی می‌کنند، واگرایی از قانون می‌کنند – به هر بهانه‌ای – آن‌ها را هم مردم شناسایی می‌کنند؛ از آن‌ها بدشان می‌آید. این هم یک نکته‌ی اساسی است. 05 / 04 / 1392


    پذیرش «نتیجه انتخابات» یک حق‌الناس است


یک بعد دیگر حق‌الناس بودن، پذیرش نتیجه‌ی قانونی انتخابات است؛ {یعنی} وقتی که به یک نتیجه می‌رسیم با مراکز قانونی تصدیق کردن که این است، پذیرش این نتیجه {حق‌الناس است}؛ ضد آن کاری که در سال 88 انجام شد. خب در سال 88 یک حرف منکر و مستنکری را آمدند مطرح کردند که تقلب شده است و باید این انتخابات خود بر هم بخورد؛ حالا مردم چقدر شرکت کردند؟ چهل میلیون! چهل میلیون {نفر از} مردم شرکت کردند در یک انتخاباتی و رأی دادند به کاندیدای مختلف، نامزدهای مختلف؛ این آقایان به ادعای تقلب {این را گفتند}. البته بنده با این‌ها خیلی مماشات کردند – حالا کارهای جزئی‌ای که انجام گرفت طولانی است – مماشات کردند، حرف زدیم، گفتیم بیایید، بگویید بروند صندوق‌ها را نگاه‌ کنند؛ هر تعداد صندوقی که شما می‌خواهید. اعتنا نکردند، گوش نکردند؛ بنابر این نبود که زیر بار این حرف بروند؛ زیر بار حرف حق نرفتند و برای مملکت خسارت درست کردند. من نمیدانم بنا است که این خسارتهایی که در سال 88 بر ما وارد شد کی جبران بشود؟ واقعا نمیدانم! هنوز جبران نشده. این هم یکی از نتیجه‌ی انتخابات را همه بپذیرند. 14 / 10 / 1394


    خدشه در سلامت انتخابات از عادتهای بد است


انتخابات‌های ما انتخابات‌هایی بوده است که بر طبق معیارهای متعارف بین‌المللی، یکی از بهترین و سالم‌ترین انتخابات بوده است با نصاب شرکت بالای مردم. متأسفانه یکی از عادتهای بدی که بعضی در داخل دارند، این است که دائما در سلامت انتخابات در هر دوره‌ای خدشه کنند. از قبل از انتخابات مکرّر دم بزنند از تقلب، از دغدغه، از اینکه چنین بشود، چنان بشود؛ این کار غلطی است. در طول این 37 سال،مردم به خاطر اعتمادی که در دوره‌های مختلف و دولتهای مختلف به نظام داشتند، در عرصه‌‌ی انتخابات شرکت کردند، حضور پرشور پیدا کردند. چرا بعضی‌ها به دست خودشان این اعتماد را میخواهند خدشه‌دار کنند؟ مردم به نظام اعتماد دارند. وقتی انتخابات هست، می‌آیند وارد انتخابات میشوند و رأی میدهند؛ چرا انسان بایستی این را خدشه‌دار بکند با دغدغه‌های بیخود و دروغین که مبادا {نخلفی بشود}. خب، معلوم است؛ اجازه داده نمیشود؛ مراقبتهای شدید انجام میگیرد. یکی از بزرگترین برکات وجود شورای نگهبان همین است که مراقبند؛ مراقب خطا و اشتباهند و اجازه نمیدهند تخلفی انجام بگیرد؛ دیگر دستگاه‌ها هم همین‌جور. در طول این سالها هم گاهی در بعضی از دوره‌ها به ما گزارش میشد که انتخابات اشکال پیدا کرده است؛ ما دستور میدادیم میرفتند تحقیق میکردند، معلوم میشد که تخیر، این جوری نیست. گاهی ممکن است در گوشه و کنار یکی تخلفی انجام بگیرد که در نتیجه‌ی انتخابات هیچ تأثیری نداشته باشد – آن مهم نیست – {اما} انتخابات در همه‌ی دوره‌ها سالم است. 18 / 06 / 1394


    شادمانی یا ناشادمانی نباید کسی را وادار به رفتار غیر خردمندانه کند


اکنون که حماسه‌ی سیاسی و نقطه اوج آن در جمعه‌ی بیست‌وچهارم خرداد با پیروزی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به سرانجام رسیده است، هیجان و التهاب روزها و هفته‌های رقابت، باید جای خود را به همکاری و رفاقت داده و طرفداران نامزدهای رقیب در آزمون بردباری و متانت و دانایی نیز جایگاه شایسته‌‌ی خود را به دست آورند. هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید کسی را به رفتار و گفتاری دور از شأن خردمندی و فرزانگی وادار کند. نگذارید بدخواهان، احساسات مردم را ابراز خواسته‌های پلید خویش کنند. وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه‌ی امنیت کشور و خنثی‌کننده‌ی ترفند‌های دشمنان است. 25 / 03 / 1392



مسعود صفی یاری ::: شنبه 96/2/30::: ساعت 9:41 صبح نظرات دیگران: نظر

ااین دعای شعبان، مناجات شعبان، مناجات همه ائمه است و در این، مسائل بسیار هست، معارف بسیار هست و ادب اینکه انسان چه جور باید با خدای تبارک وتعالی مناجات کند.جایگاه و عظمت مناجات شعبانیه از دیدگاه امام

در اسلام، برخی زمان ها بر اوقات دیگر، فضیلت و برتری دارد. این فضیلت، گاه به دلیل حادثه مهمی است که در آن زمان رخ داده است. چنان که عید مبعث به دلیل بعثت پیامبر گرامی اسلام و عید غدیر به علت برگزیده شدن علی (ع) به جانشینی رسول اکرم (ص) ، مبارک و با فضیلت شمرده شده اند. اما برخی اوقات و زمان ها، به خاطر ویژگی های خاصی که دارند، برتر و مهم هستند. سه ماه رجب ، شعبان و رمضان، ازجمله ماههایی به شمار می روند که بر فضیلت و کرامت آنها تاکید شده است.

 رسول گرامی اسلام (ص) در مورد ماه رجب می فرماید: رجب، ماه استوار خداوند است و بدان سبب آن را استوار نامیده اند که هیچ ماهی از نظر حرمت و عظمت به آن نمی رسد . مردم عصر جاهلیت ، رجب را بزرگ می داشتند. اما اسلام، بر عظمت و فضیلت آن افزود. پیامبر اکرم در جایی دیگر می فرماید: «بدانید که رجب، ماه خداوند و شعبان، ماه من و رمضان ، ماه امت من است.» در روایات و سخنان پیشوایان اسلام، همواره از این سه ماه به عظمت و شرافت یاد شده و آنها را موقعیتی مناسب برای عبادت و خودسازی دانسته اند. امام خمینی (س)، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران در این مورد می فرماید: «این سه ماه رجب و شعبان و رمضان، برکات بسیار نصیب انسان، انسان هایی که می توانند استفاده کنند از این برکات، شده است.» (صحیفه امام، ج17، ص455) آیت الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب نیز این سه ماه را عید بندگان صالح خدا و وقت مناجات و تضرّع و توجه به درگاه خداوند می خواند.

در همین زمینه و به مناسبت فرارسیدن ماه مبارک شعبان در یادداشتی به بررسی نظرات حضرت امام خمینی (س) در مورد خواندن دعا در ماه شعبان و به ویژه مناجات شعبانیه می پردازیم:

مناجات شعبانیه

مناجاتی که در ماه شعبان هست و من در نظر ندارم که در هیچ یک از ادعیه گفته شده باشد که ادعیه مال همه ائمه است. این دعای شعبان، مناجات شعبان، مناجات همه ائمه است و در این، مسائل بسیار هست، معارف بسیار هست و ادب اینکه انسان چه جور باید با خدای تبارک وتعالی مناجات کند. ما غافلیم از این معانی که وضع چی است. شاید بعضی از جهال ما هم اینطور اعتقاد دارند که این ادعیه وارد شده و این چیزهایی که از ائمه وارد شده است، اینها تشریفات است. می خواهند ما را یاد بدهند و حال اینکه مسئله این نیست، مسئله این است که در مقابل خدا ایستادند آنها، آنها می دانند که در مقابل چه عظمتی ایستادند، آنها معرفت دارند به خدای تبارک و تعالی و می دانند چه کنند و مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر یک نفر انسان دلسوخته، یک عارف دلسوخته، نه از این عارفها لفظی – بخواهد این را شرح کند و شرح کند از برای دیگران، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است... (صحیفه امام، ج21، ص2)

تاکید بر خواندن مناجات شعبانیه

مناجات «شعبانیه» را خواندید؟ بخوانید آقا! مناجات شعبانیه از مناجات هایی است که اگر انسان دنبالش برود و فکر در او بکند، انسان را به یک جایی می رساند. آن کسی که این مناجات را گفته و همه ائمه هم به حسب روایت می خواندند، اینها، آنهایی بودند که وارسته از همه چیز بودند. مع ذلک آن طور مناجات می کردند، برای اینکه خود بین نبودند. هرچه بودند این طور نبوده که خودش را ببیند که، حالا من امام صادق ام دیگر، نه امام صادق مثل آن آدمی که در معصیت غرق است مناجات می کند، برای اینکه می بیند خودش هیچ نیست و هر چه هست نقص است و هر چه هست از اوست. هر چه کمال است از اوست، خودش چیزی ندارد هیچ یک چیزی ندارند، انبیا هم هیچی نداشتند. همه هیچ اند و اوست فقط ، همه هم دنبال او هستند، همه فطرت ها دنبال او هستند، منتها چون ما محجوبیم، نمی فهمیم که ما دنبال او هستیم؛ آنهایی که می فهمند، آنها وارسته می شوند و می روند سراغ همان معنا. این کمال انقطاعی که خواستند، این کمال انقطاع همین است که از همه این چیزهایی که هستش، اصلش به کنار باشند. انه کال ظلوما جهولا را که در آیه شریفه وارد شده است که عرضنا الامانه علی السموات والارض و الجبال فابین بعد می گوید: انه کان ظلوما جهولا بعضی می گویند که «ظلوما جهولا» بالاترین وصفی است که خدا برای انسان کرده؛ «ظلوما» که همه بت ها را شکسته و همه چیز را شکسته؛ «جهولا» برای اینکه به هیچ چیز توجه ندارد و هیچ چیز را متوجه به آن نیست، غافل از همه است. ما نمی توانیم این طور باشیم، ما امانتدار هم نمی توانیم باشیم، لکن می توانیم در آن راه باشیم. (صحیفه امام، ج19، ص253)

تفسیری از مناجات شعبانیه

و چه بسا مسائل عرفانی که در قرآن و این مناجاتهای ائمه اطهار سلام الله علیهم و همین مناجات شعبانیه مسائل عرفانی هست که اشخاص، فلاسفه، عرفا تا حدودی ممکن است ادراک کنند، بفهمند عناوین را، لکن آن ذوق عرفانی چون حاصل نشده است نمی توانند وجدان کنند. آیه شریفه در قرآن: ثم دنی فتدلی فکان قاب قوسین او ادنی خوب، مفسرین، فلاسفه در این باب صحبتهاکردند، لکن آن ذوق عرفانی کم شده است: الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک الهی و اجعلنی ممن نادیته فاجابک و ناجیته فصعق لجلاک اینها عناوینشان را خیال می کند انسان، خوب، ما هم می دانیم. نه عارف و نه فیسوف و نه دانشمند نمی توانند ذوب کنند چی هست مسئله. مسئله فصعق لجلالک که مبداش قرآن است: و خرموسی صعقا مسئله ای است که انسان گمان می کند که خوب افتاد غش کرد «صعق» یعنی غش کرد، اما این غش چی بوده است؟ غش حضرت موسی چه بوده است؟ این مسئله ای نیست که غیر موسی بفهمد یا :دنی فتدلی را، این مسئله ای نیست که غیر آن کسی که «دنو» پیدا کرده است بتواند فهم کند، ادراک کند، ذوب کند. یا همین جملاتی که دراین مناجات بزرگ است و بعض جملات دیگری که در آن هست، مسائلی است که به حسب ظاهر سهل است و واقعا ممتنع است. ریاضات بسیار می خواهد تا انسان بتواند بفهمد که ناجیته [با فتح تا] نه ناجیته [با ضم تا] «ناجیته» این چی است؟ خدا با آدم مناجات می کند، چی است مناجات؟ چه خواسته اند ائمه؟ (صحیفه امام، ج17، ص457 و 458)

لزوم ایمان به مناجات

این از دعاهایی است که من غیر از این دعا ندیدم که روایت شده است. همه ائمه این دعا را، این مناجات را می خواندند، این دلیل بر بزرگی این مناجات است که همه ائمه این مناجات را می خواندند. چی بوده است این؟ بین آنها و خدای تبارک و تعالی چه مسائلی بوده است؟ هب لی کمال الانقطاع الیک کمال انقطاع چی است؟ وبیدک لابید غیرک زیادتی و نقصی و نفعی و ضرّی؛ خوب، آدم به حسب ظاهر می گوید خوب، همه چیز با اوست. اما وجدان این مطلب که هیچ ضرری به ما نمی رسد الا به دست اوست، هیچ منفعتی نمی رسد الا به اوست، اوست ضار و نافع، اینها چیزهایی است که دست ماها از آن کوتاه است. و دعا کنید که خدای تبارک وتعالی به ما توفیق بدهد که در این ماه شریف و ماه شریف رمضان از این مسائل هم یک حظی ولو یک جلوه کوچکی در دلها و قلبهای ما واقع بشود، و لااقل مومن به این بشویم که قضیه «صعق» چه قضیه ای است. مومن به این بشویم که مناجات خدا با انسان چی هست. مناجات را مومن بشویم به آن، انکار نکنیم، نگوییم اینها حرفهای درویشی است. همه این مسائل در قرآن هست به نحو لطیف و در کتب ادعیه مبارکه ما که از ناحیه ائمه هدی وارد شده است، همه این مسائل هست، نه به آن لطافت قرآن، لکن به نحو لطیف. آن هم و همه اشخاصی که بعدها این اصطلاحات را به کار برده اند فهمیده و نفهمیده از قرآن و حدیث گرفتند، و ممکن است که اصل مسندش هم درست ندانند؛ البته به حقیقت اش هم کم آدمی است که می تواند پی برد تا چه رسد به اینکه ذایقه روح بچشد این را. چشیدن ذایقه یک مسئله فوق این مسائل است. (صحیفه امام، ج17، ص 458)

معنای کمال انقطاع

در مناجات مبارک شعبانیه می خواند: «الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک حتی تخرق ابصار القلوب حجب النور فتصل الی معدن العظمة و تصیر ارواحنا معلقه بعز قدسک. الهی و اجعلنی ممن نادیته فاجابک و لا حظته فصعق لجلالک فناجیته سرّا

این کمال انقطاع، خروج از منزل خود و خودی و هرچه و هر کس، و پیوستن به او است و گسستن از غیر، و هبه ای الهی است به اولیای خلص پس از صعق حاصل از جلال که دنبال گوشه چشم نشان دادن او است و لا حظته... و ابصار قلوب تا به ضیاء نظره او نور نیابد، حجب نور خرق نشود و تا این حجب باقی است، راهی به معدن عظمت نیست و ارواح تعلق به عز قدس را درنیبندد و مرتبت تدلی حاصل نیاید ثم دنی فتدلی. ادنی از این، فنای مطلق و وصول مطلق است. (صحیفه امام، ج18، ص443 و 444)

مناجات کم نظیر

آن چیزی که در قرآن به طور اسرار است، در ادعیه ائمه ما به طور اسرار است. در دعای شعبانیه می خوانیم که عرض می کند به خدا: واجعلنی ممن نادیته فاجابک و لاحظته فصعق لجلالک فناجیته سرا و عمل لک جهرا، مسئله «صعق» را می آورد در میان، همان معنایی که در قرآن کریم راجع به حضرت موسی می گوید: فلما تجلی ربه للجبل و موسی در «صعق» واقع شد. این ماه صعق است و این هم ماهی است که همان صعق را می خواهد. این ماه تجلی الهی است بر پیغمبر اکرم و این ماه تجلی الهی به تبع پیغمبر اکرم بر امامان است. حضرت مهدی- سلام الله علیه- ابعاد مختلفه دارد که آنچه که برای بشر واقع شده است، بعض ابعاد اوست؛ چنانچه آنچه از قرآن و پیغمبر اکرم برای بشر معلوم شده است، بعض ابعاد آن معنویات است، معنویاتی در قرآن است که برای هیچ کس جز پیغمبر اکرم و کسانی که شاگرد او هستند و از او استفاده کرده اند، کشف نشده است. و در ادعیه ما مسائلی است که همان طور است؛ همان طوری که رسول اکرم به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجوات است. آن خاتم رسل است و این خاتم ولایت. آن خاتم ولایت کلی بالاصاله است واین خانم ولایت کلی به تبعیت است. پس این دو ماه، ماههایی هستند که باید ما راجع به آنها احترام قائل بشویم و ادعیه ای [را] که دراین ماه مبارک؛ ماه معظم شعبان وارد شده است و پس از آن در ماه مبارک رمضان وارد شده است بخوانیم و درش تدیّر کنیم. (صحیفه امام، ج20، ص249 و 250)

ضرورت تفسیر دعاهای ائمه

مفسرانی که اهل این معانی هستند، ادعیه ائمه را تفسیر کنند! مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که کم نظیر است؛ مثل دعای ابو حمزه که از حضرت سجاد وارد شده است، آن هم کم نظیر است و این هم کم نظیر است. دعای کمیل در شعبان وارد شده است و یکی از ادعیه ای است که در پانزده شعبان، شب پانزده شعبان خوانده می شود، مشتمل بر اسراری است که دست ما از آن کوتاه است. از ائمه هدی ادعیه ای وارد شده است که مضامین آنها را باید تامل کرد، و آنهایی که اهل نظر هستند، اهل معرفت هستند، بر آنها شرح کنند؛ آنها را به مردم ارائه بدهند، اگر چه هیچ کس نمی تواند آن چیزی [را] که به حسب واقع هست، شرح کند. ما از این مسئله باید بگذریم و همان اکتفا کنیم به اینکه ما تابع هستیم. و ما قائل به این هستیم که نور نبوت و نور امامت از صدر خلقت بوده است و تا آخر خواهد بود. (صحیفه امام، ج20، ص



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 96/2/10::: ساعت 1:48 عصر نظرات دیگران: نظر

نگاهی به نقش مادران و همسران انقلابی شهدای انقلاب اسلامی به بهانه ایام فاطمیه؛

فاطمیه، روایت بانوی انقلابی

پانزدهم مهرماه امسال، جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم، میهمان رهبر انقلاب بودند. اواسط مراسم، رهبر انقلاب، خطاب به یکی از بانوان حاضر در مجلس می‌گویند: «خانم زهرای معظمی، مادر گرامی شهیدان؛ حال شما خوبه؟» مادر شروع به صحبت می‌کند؛ با لهجه‌ی شیرین شوشتری می‌گوید که یک شهید در جنگ داده، و یک شهید در جنگ سوریه، و یک اسیر که هشت سال در اسارت عراق بوده است. آقا در حق مادر دعا می‌کند که: «خداوند متعال شما را از اعوان و انصار نزدیک امام زمان(?) قرار بدهد.» مادر که همچون کوه استوار است، با اینکه خوشحال از این دعا است، اما چیز دیگری می‌خواهد: "دو تا فرزند دیگر هم دارم که به فدایت حاج آقا!" آقا اما می‌گویند: «نه؛ آنها را ان‌شاءالله خدا برایتان نگه دارد.» پس از او، نوبت به همسر شهید می‌رسد. رهبر انقلاب می‌گویند: «من خواندم وصیّت‌نامه‌ی این شهید را که به این همسرش می‌گوید که اگر شما نبودی، من به این راه نمی‌رفتم. شما بودی که کمک کردی من به این راه بروم.»

در آغوش همسر شهید، دختر 20روزه‌ی شهید قرار دارد. دختری که نه او هیچ‌گاه پدرش را دید و نه پدر او را. همسر شهید رو به آقا می‌کند و می‌گوید اگر ممکن است در گوش فرزندش اذان و اقامه بگویند. آقا هم رو به جمعیت مردان گفت که بچه را از مادرش بگیرند و بیاورند. نسل پنجم انقلاب، حالا در دامن رهبر انقلاب آرام گرفته است...

***

می‌گویند تاریخ را فاتحان می‌نویسند. شاید به این جمله بتوان "تبصره‌ای" اضافه کرد و آن اینکه اگر تاریخ را فاتحان نوشته‌اند، آن فاتحان هم اغلب مردان بوده‌اند. شاید برای همین هم نقش زنان در تحولات و رخدادهای اجتماعی و سیاسی، معمولا نادیده گرفته می‌شود. حال آنکه، پر بیراه نیست اگر بگوییم، نقش زنان در مواقعی حتی از مردان هم بیشتر بوده است. شاهد مدعا، تاریخ انقلاب و دفاع مقدس است: «مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخی نیست؛ اینها به زبان آسان می‌آید. بچه‌ی انسان سرما می‌خورد، دو تا سرفه می‌کند، چقدر نگران می‌شویم؟ یک بچه‌ی انسان برود کشته بشود، دومی برود کشته بشود، سومی برود کشته بشود؛ شوخی است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانه‌ی سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشی ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچه‌هاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتی که جنازه‌ی بچه‌هاشان می‌آمد یا حتّی نمی‌آمد، آه و ناله می‌کردند، گله می‌کردند، یقه چاک می‌زدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ می‌کردند، مطمئناً جنگ در همان سال‌های اول و در همان مراحل اول زمین‌گیر می‌شد. نقش مادران شهدا این است. 14/10/90»

ماجرا اما فقط این نیست که مادری، از فرزند خویش می‌گذرد و برای دفاع از وطن، او را به آوردگاه رزم می‌فرستد، مسئله این است که این مادر، فهم و بصیرتی دقیق و جامع از اوضاع زمانه دارد. برای همین، در زمانه‌ای که بسیاری از مدعیان سیاست، منطق مبارزه جمهوری اسلامی در عراق و سوریه را نمی‌فهمند، «مادر مؤمن و انقلابی»، خود به فرزندش اذن یا دستور می‌دهد برای جنگ. «جمله‌ی خوبی را این برادر عزیز اینجا گفتند. گفتند خانواده‌ها می‌گفتند اگر این رزمنده را ما از خانه بیرون نفرستیم، فردا دشمن دم در خانه می‌آید، باید بجنگیم. این خیلی نکته‌ی مهمی است؛ این همان نکته‌ای است که امیرالمؤمنین(?) فرمود هر جماعتی که در داخل خانه‌ی خودشان مورد تهاجم دشمن قرار بگیرند، غفلت کنند از این که دشمن دارد می‌آید، اینها شکست خواهند خورد. 15/6/95»

***

فاطمیه، بیش و پیش از هر چیزی، روایت مادران و همسران انقلابی شهداست. روایتی که در رأس آن، برترین بانوی عالم قرار دارد و بخشی از آن، در ماجرای دفاع از امیرالمؤمنین(?) در مدینه نمود پیدا کرد، بخشی از آن در کربلای 61 هجری، با فریاد «ما رأیت الا جمیلا»ی زینب کبری جلوه‌نمایی کرد، بخشی از آن در کربلای شلمچه و فاو و اروند، و بخشی از آن در مقتل عراق و سوریه. نیمه‌ی پنهان همه‌ی این حوادث، که قله‌های تاریخ بشریت محسوب می‌شوند، زنان و مادران‌ شهدایند. همان‌ها که مردآفرینان روزگارند: «بارها من این را گفته‌ام؛ در زیارت خانواده‌های شهدا، اغلب اوقات مادران شهید را شجاع‌تر و مقاوم‌تر از پدران شهید یافتم. مگر محبت مادر را میشود با محبت پدر مقایسه کرد؟ روح لطیف زنانه، آن هم نسبت به جگرگوشه، این را پرورش بدهد، بزرگ کند مثل دسته‌ی گل، بعد راضی بشود که او برود میدان جنگ و به شهادت برسد؛ بعد برای اینکه جمهوری اسلامی دشمن‌شاد نشود، بر جنازه‌ی او گریه هم نکند! که بنده مکرر به این خانواده‌های شهدا گفتم گریه کنید؛ چرا گریه نمی‌کنید؟ گریه ایرادی ندارد. گریه نمی‌کردند، می‌گفتند می‌ترسیم جمهوری اسلامی دشمن‌شاد شود. زن مگو، مردآفرین روزگار. 23/2/91»

نسل پنجم انقلاب، میراث‌دار فاطمیه، و چنین مادرانی است. و همین است که انقلاب همچنان تداوم دارد. نسلی که در دامان رهبر انقلاب بزرگ شده است.

 



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 95/12/22::: ساعت 8:46 صبح نظرات دیگران: نظر
رمزگشایی از3کلیدواژه رهبر انقلاب؛
در ماه‌های اخیر و در دیدارهایی که رهبر معظم انقلاب با مردم و مسؤولان نظام داشته‌اند، معظم‌له تأکید ویژه‌ای بر لزوم صیانت از شور انقلابی، حفظ روحیه انقلابی، انقلابی عمل کردن و انقلابی‌گری داشته‌اند.
"عماریون"- در ماه‌های اخیر و در دیدارهایی که رهبر معظم انقلاب با مردم و مسؤولان نظام داشته‌اند، معظم‌له تأکید ویژه‌ای بر لزوم صیانت از شور انقلابی، حفظ روحیه انقلابی، انقلابی عمل کردن و انقلابی‌گری داشته‌اند که در این یادداشت سعی کرده‌ایم به بسترها و دلایلی که باعث شده تا ایشان در برهه کنونی چنین تأکیدی را داشته باشند، اشاراتی را داشته باشیم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار رئیس و نمایندگان دوره‌ی چهارم مجلس خبرگان رهبری با برشمردن سه اولویت اصلی کشور در مقطع کنونی، «مسأله‌ی نفوذ» را بسیار جدی و مهم خواندند و تأکید کردند: تنها راه پیشرفت حقیقی، «استحکام ساخت داخلی کشور» در زمینه‌های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی، «حفظ خصوصیات انقلابی»، «حرکت جهادی»، «حفظ عزت و هویت ملی و اسلامی» و «هضم نشدن در هاضمه‌ی خطرناک جهانی» است.
 ایشان هم‌چنین تأکید کردند: وظیفه مجلس خبرگان عبارت است از: انقلابی ماندن، انقلابی فکر کردن و انقلابی عمل کردن.
ایشان هم‌چنین روز سه‌شنبه در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم با اشاره به نقش و جایگاه بی‌بدیل حوزه علمیه قم در پیروزی انقلاب اسلامی، مهم‌ترین تهدید پیش‌روی این نهاد مهم در نظام اسلامی را «انقلاب‌زدایی» دانسته و یادآور می‌شوند که اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان «اسلامی و انقلابی» بماند، باید حوزه علمیه «انقلابی» بماند زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، نظام در خطر «انحراف» قرار خواهد گرفت.
مقام معظم رهبری در ماه‌های اخیر در عین تأکید بر حفظ روحیات انقلابی، شاخصه‌های  آن‌را نیز به‌درستی تبیین نموده و باب تلاش‌های دشمنان بیرونی و همفکران داخلی آن‌ها جهت انزوای نیروهای انقلابی را می‌بندند. ایشان در بیاناتشان شاخص‌های زیر را برای نیروهای انقلاب برمی‌شمارند:

1.  ایستادگی و ثبات در اصول انقلاب اسلامی‌
2.  پایبندی و پاسداری نسبت به ارزش‌ها و آرمان‌های انقلاب اسلامی‌
3.  پایبندی به رفتار و گفتار امام و ایستادگی در برابر تحریف خط امام‌
4.  پاک‌دستی و ساده‌زیستی و اجتناب از اشرافی‌گری‌
5.  تدین و پایبندی به تکالیف شرعی‌
6.  خدمت خالصانه و بدون منت‌
7.  عدالتخواهی، آزادگی و دفاع از مظلومان عالم‌
8.  استکبارستیزی و ایستادگی قاطع در مقابل کفر، نفاق و طمع‌ورزی و سلطه بیگانگان‌
9.  مرزبندی شفاف با دشمنان دین و انقلاب‌
10.  دفاع از اقتدار و امنیت ملی‌
11.  اعتماد به مردم، صداقت و وفاداری‌
12.  شجاعت در اقدام و آمادگی برای ایثار و ازخودگذشتگی‌
13.  برخورداری از سلامت اخلاقی و فکری‌
14.  مبارزه واقعی با فقر، فساد و تبعیض‌
آنچه در طول سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی سبب ماندگاری و بقای انقلاب شده است، وجود این روحانیت (البته با نیت‌های متفاوت) میان نیروهای مؤمن به انقلاب است که به‌رغم گذر نسلی، توانسته‌اند شادابی و روحیات انقلابی‌گری را حفظ کنند.
اما از آنجایی که این شاخصه‌ها با هجمه‌های  بیرونی و چالش‌های درونی مواجه است، می‌توان چرایی نگرانی مقام معظم رهبری از آنچه در جمع اعضای مجمع نمایندگان طلاب تحت عنوان «انقلاب‌زدایی» به آن اشاره داشتند، درک کرد.
از یک‌سو دشمنان بیرونی و عوامل داخلی آن‌ها  تلاش دارند با انگ «تندرو» و یا «افراطی‌گری» و بهره‌گیری از عنصر نفوذ و جنگ نرم، نیروهای مؤمن به انقلاب را منفعل و در جامعه منزوی کنند و از سوی دیگر غفلت شخصیت‌ها و نهادهای اثرگذار نظیر حوزه‌های علمیه، نهادهای انقلابی در آموزش وتربیت نسل‌های جدید و یا حتی‌حفظ این روحیات در نسل‌های قدیمی، سبب کم‌رنگ شدن و یا کم‌فروغ شدن آن شاخصه‌ها می‌شود و آنگاه است که می‌توان خطر انحراف را جدی گرفت.
در این شرایط است که می‌توان اهمیت  بیان مقام معظم رهبری در تأکید بر سه شاخصه «انقلابی ماندن»، «انقلابی فکر کردن» و «انقلابی عمل کردن» مجلس خبرگان رهبری را به‌درستی درک کرد.
* راهبرد نظام سلطه چیست؟
یکی از مهم‌ترین راهبردهای نظام سلطه طی 37سال گذشته جهت مواجهه با ایران را باید تلاش برای «تغییر هویت انقلاب اسلامی» دانست که بخشی از آن در بعد «تخاصم با استکبار، یاری رساندن به مظلوم و ایستادگی در مقابل ظالم» معنا پیدا می‌کند و یقیناً حذف گام به گام چنین مولفه‌ای از گفتمان انقلاب اسلامی به‌معنای تن دادن به نظامی اسلامی است که خاصیت و مولفه‌های اساسی خود را از دست داده و چیزی جز پوسته آن باقی نمانده است. چنین هدفی در دو سال اخیر شکل جدی‌تری به خود گرفته و طی 20 ماه مذاکرات هسته‌ای ایران و 1+5 مصادیق فراوانی را می‌توان برای آن پیدا کرد.
نظریه‌پردازان غربی، این طرح را حاوی تأثیرات چشمگیر و خیره‌کننده‌ای بر آینده نظام جمهوری  اسلامی ایران می‌دانند که می‌تواند کارکرد انقلاب ایران را طی سال‌های آتی، به پایین‌ترین درجه ممکن برساند به‌گونه‌ای‌که میزان اثرگذاری ایران روی بسیاری از تحولات و رویدادهای منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای در حد یک کشور دسته سوم قاره آفریقا تنزل پیدا کند؛ کشوری که نمی‌خواهد و بهتر بگوییم نخواهد توانست در مواجهه با کشورهای قدرتمند غرب و شرق تقابلی را صورت دهد و منافع و خواسته‌های بین‌المللی خود را تنها در صورت موافقت مثبت ایالات متحده می‌تواند پیگیری نماید.
برشمردن برخی از اتفاقات و رویکردهای  بحث‌برانگیز دو سال اخیر در فضای سیاسی - که در ادامه به آن اشاره خواهیم داشت - در ظاهر موضوعاتی ساده و پیش پا افتاده بوده که با تبیین برخی از وجوه پنهانی آن می‌توان دریافت که جریانی تغییر «هویت انقلاب اسلامی» را همچنان یک اولویت برای خود می‌داند.

* تطهیر چهره استکبار
با مرور رفتارها و موضع‌گیری برخی از چهره‌ها و رسانه‌های جماعت تجدیدنظرطلب می‌توان این نکته کمتر دیده شده را به‌خوبی مشاهده کرد که تلاش‌های جدی صورت می‌گیرد تا جامعه ایرانی به باورهای خاصی برسد؛ باورهایی نظیر «می‌شود با کارگزاران غربی هم کنار آمد»، «اگر امتیازی به آمریکایی‌ها داده شود آن‌ها هم منطقی و اصولی‌ امتیاز هم‌وزنی را به طرف مقابل می‌دهند»، «اهل مذاکره و تعامل دوسویه و منطقی هستند» یا این‌که «مقامات ایالات‌ متحده‌آمریکا و همپیمانان‌شان آنچنان که تصور می‌کردیم، خونریز و جنگ‌طلب و چپاولگر نیستند.»
البته تلاش برای تغییر باور و  ذائقه مردم درباره غرب تنها به لفظ و سخنرانی‌های جهت‌دار خلاصه نشده بلکه رفتارهای‌ موازی و منطبق بر چنین هدفی هم صورت گرفت.
به بیان بهتر «تقلیل روحیه استکبارستیزی» و جایگزین کردن «تفکر سازشکارانه» به‌جای آن‌را  باید یکی از خطوط مهم حرکت طیف مورد نظر برای تحریف اصول انقلاب اسلامی دانست، به‌طوری‌که طی سال‌های‌ اخیر چهره‌های اصلی این جریان به شکلی هدفمند و فراگیر درتریبون‌های مختلف تأکید کرده‌اند که اساساً مبارزه و رویارویی با استکبار جزو مبانی انقلاب اسلامی نبوده و پس از شکل‌گیری انقلاب و بر اساس مقتضیات زمانی‌ و مکانی در دستور کار حضرت امام قرار گرفته است.
در سوی دیگر، روزنامه‌های متعدد و پرشمار این طیف هم در  مجموعه گزارش‌ها و گفت‌وگوها از لزوم تعامل با آمریکا و متحدانش و اتخاذ رویکرد واپسگرایانه در مقابله با غرب برای بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم سخن به‌میان می‌آورند.

* تقبیح انقلابی‌گری‌
این جریان هم‌چنین در ادامه به کمک رسانه‌های وابسته به خود تلاش کرده با به‌کارگیری ابزارهای عملیات روانی‌، روحیه «انقلابی‌گری» را مساوی با تندروی و افراطی‌گری القا کند و نگرش‌های مبتنی بر ایستادگی در مقابل نظام سلطه را تقبیح و ضد ارزش جا بیندازد. نکته دیگری که مورد توجه این جریان قرار دارد، این نکته است که آن‌ها تلاش می‌کنند افکار عمومی داخلی به این نتیجه برسد که غرب به ‌سردمداری آمریکایی‌ها آنقدر هم‌ ترسناک و خطرناک نیست که طی 36سال اخیر برای مردم جا انداخته‌ایم!

* توافقنامه هسته‌ای بهانه‌ای برای تعطیلی روحیه استکبارستیزی نباشد
همین تلاش بی‌وقفه و پرحجم نظام سلطه و جریانی خاص در داخل با هدف «تغییر هویت انقلاب اسلامی» باعث شد که رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجویان با اشاره به لزوم حفظ مبانی انقلاب اسلامی بیان فرمودند: «مبارزه با استکبار و نظام سلطه، براساس مبانی قرآنی، هیچ‌گاه تعطیل‌پذیر نیست و امروز آمریکا کامل‌ترین مصداق استکبار است... مبارزه با استکبار جزء مبانی انقلاب و از کارهای اساسی است، بنابراین، خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.»
هشدار رهبری نسبت به اتخاذ چنین رویکردی از سوی جماعت خاص در  داخل تنها به این مورد خلاصه نمی‌شود آن‌چنان‌که ایشان در خرداد امسال و در مرقد مطهر حضرت امام به «لزوم استمرار مبارزه و ایستادگی در مقابله با استکبار» و «خوشبین نبودن به وعده‌های آن‌ها» پرداختند و تأکید نمودند: «یکی از اصول امام اتکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعده الهی و نقطه مقابل، بی‌اعتمادی به قدرت‌های مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزای مکتب امام است.
... امام(ره) در چارچوب این اصل فکری خود، همواره  در مقابل آمریکا و دستگاه سیاسی و امنیتی آن موضع گرفت و متقابلاً از ملت‌های مظلوم به‌ویژه مردم فلسطین با کمال صمیمیت و قاطعیت حمایت کرد.»
تأکید چندباره رهبری در این‌باره آن‌هم در قالب هوشمندی جامعه در مقابل سناریوی تحریف اصول انقلاب اسلامی‌ و تلاش برای تغییر ماهیت انقلاب، نشان می‌دهد که مبارزه با نظام سلطه و توجه ویژه به استکبارستیزی، ‌تاریخ انقضا ندارد و تمرکز جماعت نشانه‌دار برای حرکت در این مسیر نمی‌تواند حاوی دستاوردی‌ باشد.

* «حفظ هویت انقلاب» دغدغه ثابت رهبر انقلاب‌
اما تأکید رهبر معظم انقلاب اسلامی بر مسأله حفظ هویت انقلاب را باید یکی از دغدغه‌های مهم رهبری طی‌سال‌های‌ پس از زعامت ایشان دانست؛ آنچنان که آن‌را باید یکی از موضوعات ثابت مطالبات ایشان دانست؛ به‌عنوان نمونه معظم‌له در دانشگاه علم و صنعت در آذرماه سال 87 بیان می‌فرمایند: آنچه مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهایی که مشاهده می‌کنید - است، که البته حفظ این‌ها لازم و واجب است اما کافی نیست. همیشه در دلِ ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد؛ او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است؛ در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است؛ در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایده‌ای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت، مثل دندانی که از داخل پوک شده، ظاهرش سالم است؛ با اولین برخورد با یک جسم سخت در هم می‌شکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است؛ او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی‌چیست؟ همان آرمان‌های جمهوری اسلامی است؛ عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزش‌ها... ایستادگی در مقابل نفوذ دشمن.
ایشان در ادامه ضمن تأکید بر  مؤلفه استکبارستیزی در مقابل غرب بیان می‌کنند: اگر ایستادگی در مقابل تجاوزطلبی‌های دشمن فراموش شود، اگر رودربایستی‌ها، ضعف‌های شخصی، ضعف‌های شخصیتی بر روابط سیاسی و بین‌المللی مسؤولان کشور حاکم شود، اگر این مغزهای حقیقی و این بخش‌های اصلیِ هویت واقعی‌ جمهوری اسلامی از دست برود و ضعیف شود، ساخت ظاهریِ جمهوری اسلامی خیلی کمکی نمی‌کند؛ خیلی اثری نمی‌بخشد و پسوند «اسلامی» بعد از مجلس شورا، مجلس شورای اسلامی، دولت جمهوری‌اسلامی، به تنهایی کاری صورت نمی‌دهد. اصل قضیه این است که مراقب باشیم آن روح، آن سیرت از دست نرود، فراموش نشود؛ دلمان خوش نباشد به حفظ صورت و قالب. به روح، معنا و سیرت توجه داشته باشید.
رهبری در پایان تأکید می‌کنند:  تغییر سیرت، تغییر آن هویت واقعی، به‌تدریج و خیلی آرام حاصل می‌شود. توجه بعضی‌ها به این، غالباً جلب نمی‌شود... چشم بینای دانشجویان باید این مسؤولیت را همیشه برای خودش قائل باشد.

* شاخصه‌های انقلابی بودن و انقلابی زیستن‌
شاخصه‌های انقلابی بودن و انقلابی زیستن را نیز می‌توان در ده مورد مهم خلاصه کرد و این‌ها مواردی است که می‌توان گفت انقلابی بودن متکی به این مؤلفه‌هاست:
1. التزام به اسلام: انقلابی بودن متصل به اسلام است و یک  انسان انقلابی باید به مکتب اسلام، پیامبر(ص) و مکتب امام، اعتقاد عملی و واقعی داشته باشد. بر این اساس می‌توان گفت یک انقلابی، یک مسلمان واقعی است.
22. مرزبندی پررنگ در برابر دشمن: یک انقلابی واقعی، استکبارستیز، سلطه‌ستیز و در یک کلمه آمریکاستیز است.
3. بصیرت دینی و سیاسی: یک انقلابی لزوما باید بصیرت دینی و سیاسی داشته باشد و از آگاهی‌های غفلت‌زدا و معرفت نافذ برخوردار باشد. انسان انقلابی، قدرت تحلیل درست حوادث و رخدادها را دارد و دشمن‌شناس است و می‌تواند معادله دوستی و دشمنی را تفکیک کند.
4. تقوای فردی و جمعی: یک فرد  انقلابی، حدود الهی را رعایت می‌کند و از فساد، اعم از اخلاقی، اقتصادی، سیاسی ‌و... پرهیز می‌کند. هم‌چنین تقوای جمعی دارد و در حوزه‌های امر به معروف و نهی از منکر و مرجح دانستن مصالح اجتماعی به مصالح فردی و پرهیز از دشمن، به‌صورت فعالانه عمل می‌کند.
5. پایبندی به مکتب امام و شناخت  درست اصول و شاخص‌های مکتب: یک انقلابی در انقلاب اسلامی نمی‌تواند انقلابی باشد اما به اصول و مبانی مکتب امام پایبند نباشد.
6. ولایتمداری و تبعیت خردمندانه از ولی فقیه: طبق این اصل، همواره باید برای تحقق منویات  ولی فقیه به‌عنوان نایب امام عصر(عج)، تلاش و مجاهدت کرد.
7. پاسداری مؤمنانه و غیورانه از اصل ولایت فقیه: این اصل، بزرگ‌ترین یادگار امام(ره)  است و یک انقلابی‌ باید خود را همواره پاسدار و حافظ این یادگار بزرگ امام بداند و با ایمان و غیرت در حفاظت و حراست از اصل ولایت فقیه بکوشد، زیرا امام فرمودند اگر چنین کنید، مملکت شما آسیبی نخواهد دید.
8. مردم‌گرایی و اعتقاد واقعی به نظر و رای مردم: باید به جمهوریت و اسلامیت  نظام اعتقاد داشت و جمهوری‌ اسلامی را یک حقیقت واحد دانست. نباید این دو اصل را از یکدیگر تفکیک کرد و این همان مردم‌سالاری‌ دینی است که مقام معظم رهبری نیز از آن یاد کرده‌اند.
99. عدالتخواهی و مبارزه با ظلم و فساد: یک انقلابی باید عدالتخواه و ظلم‌ستیز باشد و با انواع و اقسام فساد مبارزه کند.
10. دفاع از محرومان و مستضعفان در تمامی نقاط عالم: یک انقلابی باید مدافع مستضعفان و محرومان چه در داخل کشور و چه در سایر نقاط جهان باشد. امروز مردم سوریه، عراق، لبنان، یمن و بحرین زیر بار ظلم هستند و یک انقلابی‌ نمی‌تواند نسبت به این ظلم بی‌تفاوت باشد. انقلابی باید طرفدار و دادرس مستضعفان باشد و برای کمک به مظلومان تلاش و مجاهدت کند.

* پایان سخن‌
ضرورت هضم شدن در نظم جهانی نکته‌ای است که این‌روزها از جانب برخی غافلان و یا خائنان تکرار می‌شود، از آنجا که نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از آن‌که مبتنی بر فرم باشد بر عمق و هویت خود متکی است، هضم شدن در نظام جهانی عملاً این هویت را از بین می‌برد.
در پاسخ به همین مسأله است که  مقام معظم رهبری در طول دو سال گذشته بارها و در مقاطع گوناگون با عبارات و مسائل مختلف بر این نکته تأکید کرده‌اند که انقلاب و حرکت انقلابی باید باقی بماند. با جست‌وجوی کوتاهی در سخنرانی‌های ایشان می‌توان عباراتی همچون «من انقلابی‌ام»، «مجلس خبرگان باید انقلابی بماند»، «در مقابل جریان غیرانقلابی داخل نظام باید ایستاد» و جملاتی از این قبیل را یافت که همگی آن‌ها بر استمرار حرکت‌های انقلابی و دوری از محافظه‌کاری تأکید دارد. ایشان در سخنرانی خود در جمع طلاب و روحانیون به این مسأله اشاره و تأکید کردند: «علت اصلی مخالفت نظام سلطه با جمهوری اسلامی، ایستادگی ایران در مقابل نظام ظالمانه جهانی است. اگر این ایستادگی نباشد، هر اسم و شکلی داشته باشید، نظام سلطه با شما مخالفتی نخواهد داشت.»
رهبر معظم انقلاب در ادامه سخنان خود با اشاره به مخالفت با انقلاب و اصول انقلابی به‌صورت  زیر پوستی‌می‌فرمایند: «گاه به‌صراحت با اصل انقلاب مخالفت می‌شود اما گاهی غیرمستقیم با مبانی و مبادی ‌اعتقادی انقلاب مخالفت می‌شود که باید در این‌زمینه حساس بود و تأکید مکرر بر ضرورت هوشیاری در مقابل استکبار و آمریکا به همین علت است.»‌
در نهایت رهبری درباره ضرورت عدم هضم شدن در  نظم جهانی مورد نظر آمریکا می‌فرمایند: «اگر نظام اسلامی در قبال نظم منحط جهانی، هویت خودش را از دست داد، شکست خواهد خورد. این‌که می‌بینید من مسأله استکبار و آمریکا را تکرار می‌کنم، از روی عادت نیست؛ احساس خطر می‌کنم.»
واقعاً چه اتفاقی روی داده است که رهبری در جمع طلاب و  اندیشمندان دینی کشور بر این نکته تأکید می‌کند که باید انقلابی ماند و از انقلاب دفاع کرد. آیا همان نشانه‌هایی که برخی تحلیلگران خارجی در حرکت زیرپوستی برخی‌ محافل به سمت حضور جدی‌تر ایران در نظم جهانی مشاهده می‌کنند، رهبری با دقت بیشتر مورد تجزیه و تحلیل قرار نداده‌اند. به طور حتم، نگرانی رهبری در این‌باره پیوند نزدیکی با اتفاقاتی که در طول یک سال گذشته در کشور روی‌ داده است، دارد و اتفاقاً دولت نیز به‌عنوان مجری وظیفه سنگینی را برعهده دارد. شاید گذشت زمان ابعاد بیشتری از آنچه رهبری از آن به‌عنوان شبکه نفوذ نام می‌برند، هویدا کند، اما آنچه مسلم است همان احساس خطر رهبری در قلب تمام دلسوزان نظام وجود دارد.
بنا بر آنچه که گذشت،  امروز جوانان مذهبی و حزب‌اللهی با همه وجود در میدان هستند و هرگاه زمینه‌ای به‌وجود آید که دفاع از مرزها حتی در سرزمین همسایه هم لازم باشد، این جوانان تندرو در مسیر انقلاب هستند که در میدان حاضر می‌شوند و در صف اول قرار می‌گیرند و هرگز کسانی‌ را که نگاه اشرافی‌گرایانه و غرب‌پرستانه دارند، در این میادین مشاهده نتوان کرد. ضربه زدن به این قشر از جامعه، ضربه به حافظان انقلاب و استعدادهای واقعی کشور می‌باشد.
دوم آن‌که نخبگان سیاسی این موضوع را باید بدانند که با توجه به فرمایشات مقام معظم  رهبری، قدرت تحلیل این جوانان در مورد مسائل گاهی اوقات از برخی بزرگترها نیز بهتر است. پس به‌جای موضع‌گیری تضادگونه در مقابل این قشر عظیم، باید خواسته‌ها و دغدغه‌های آنان از نو و با نگاه منطقی‌تری بررسی شود.

 



مسعود صفی یاری ::: یکشنبه 95/10/12::: ساعت 9:29 صبح نظرات دیگران: نظر

Image result for ?لیله المبیت?‎

شب همان شب که سفر مبدأ دوران می‌شد
خط به خط باور تقویم مسلمان می شد

شب همان شب که جهانی نگران بود آن شب
صحبت از جان پیمبر به میان بود آن شب

در شب فتنه، شب فتنه، شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها

مرد مردی که کمر بسته به پیکار دگر
بی زره آمده در معرکه یک بار دگر

تا خود صبح خطر دور و برش می‌ رقصید
تیغ عریان شده بالای سرش می ‌رقصید

مرد آن است که تا لحظه آخر مانده
در شب خوف و خطر جای پیمبر مانده

گر چه باران به سبو بود و نفهمید کسی
و محمد خود او بود و نفهمید کسی

در شب فتنه شب فتنه شب خنجرها
باز هم چاره علی بود نه آن دیگرها

دیگرانی که به هنگامه تمرّد کردند
جان پیغمبر خود را سپر خود کردند

بگذارید بگویم چه غمی حاصل شد
آیه ترس برای چه کسی نازل شد

بگذارید بگویم خطر عشق مکن
جگر شیر نداری سفر عشق مکن

عنکبوت آیه ‌ای از معجزه بر در دوخت
تاری از رشته ایمان تو محکمتر دوخت

از شب ترس و تبانی چه بگویم دیگر!؟
از فلانی و فلانی چه بگویم دیگر؟

یازده قرن به دل سوخته ‌ام می ‌دانی
مُهر وحدت به لبم دوخته ‌ام می ‌دانی
 

باز هم یک نفر از درد به من می‌گوید
من زبان بسته ‌ام و خواجه سخن می‌گوید

من که از آتش دل چون خُم مِی در جوشم
مُهر بر لب‌ زده، خون می‌خورم و خاموشم

طاقت ‌آوردن این درد نهان آسان نیست
شِقشقیّه است و سخن گفتن از آن آسان نیست

شعر از حمید برقعی



مسعود صفی یاری ::: پنج شنبه 95/9/11::: ساعت 11:58 صبح نظرات دیگران: نظر

* استفتاء از مقام معظم رهبری

در سایت  «khamenei.ir» این سوال مطرح شده است که؛« چند سالی است در شب اول ماه ربیع‌الاول حرکتی در بعضی مساجد باب شده است، شائبه بدعت و یا ترویج نوعی خرافه در آن می‌رود، ماجرا از این قرار است که در شب اول ماه ربیع‌الاول از حدود نیمه‌شب تا اذان صبح افرادی که غالباً خانم‌ها هستند با در دست داشتن شمع پشت درب مساجد مراجعه و با کوبیدن به درب مساجد و خواندن اذکاری توسل جسته و حاجات خود را طلب می‌نمایند، البته این عمل را تا هفت مسجد ادامه می‌دهند و خصوصاً این حال توسل در هنگام اذان صبح به اوج خود می‌رسد و معتقد هستند بدینوسیله اتمام ماه صفر و آمدن ماه ربیع‌الاول را خبر می‌دهند نظر حضرتعالی در این باره چیست؟»

پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای به این پرسش این‌گونه است؛ «عمل مذکور مستند روایی ندارد و شیوه‌ای قابل تأیید نیست. اگر چه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیده‌ای است، لکن اشکال در شیوه عمل به نحو یاد شده است، آقایان علمای اعلام (دامت افاضاتهم) و مؤمنین (ایدهم الله تعالی) با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهایی که چه بسا ممکن است منتهی به وَهْن مذهب گردد، جلوگیری نمایند



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 95/9/10::: ساعت 8:14 عصر نظرات دیگران: نظر

دق‌الباب»؛ خرافه، بدعت یا سنت

 

«دق‌الباب می‌کنند تا آمدن ماه شادمانی‌ها را تبریک بگویند»؛ برخی‌ افراد در شب پایان ماه صفر و آغاز ماه ربیع‌الاول به درب هفت مسجد می‌روند تا به قولی «دق الباب» کنند، رسمی که گفته می‌شود خرافه‌ای بیش نیست.

به گزارش خبرنگار ایسنا، گفته می‌شود در شب اول ماه ربیع‌الاول چند ساعتی قبل از نماز صبح باید درِ هفت مسجد را کوبید و با این کار پایان دوماه عزاداری و آغاز ماه شادمانی حضرت زهرا (س) را اعلام کرد و این‌گونه از دستان حضرت زهرا (س) صله دریافت کرد و حاجت طلبید.

در سال‌های ابتدایی این مراسم، به کوبیدن در مسجد و سپس اقامه نماز صبح در آخرین مسجد اکتفا می‌شد. اما با گذشت زمان برخی کارهای دیگر به آن اضافه شد، تضرع، ناله، گریه بر در مسجد، پخش نذورات، شیرینی، شکلات و پس از آن در آخرین مسجد خواندن دعای توسل و حتی روشن کردن شمع بر در مسجد و آب و جارو کردن مقابل آن و البته برخی نیز برای بی‌بهره‌نماندن از خواب شب، این رسم را تا آن‌جا جلو بردند که از نماز مغرب و اول شب، این رسم را آغاز می‌کردند.

کوبیدن در 7 مسجد سند شرعی ندارد

حجت‌الاسلام‌والمسلمین سیدحسین گلمیرزاده در دی ماه سال 93 در گفت‌وگویی با ایسنا مطرح کرد: کوبیدن در 7 مسجد سند شرعی ندارد و در شأن مومنین نیست که این کار را انجام دهند.

معاون فرهنگی تبلیغات اسلامی گیلان تصریح کرد: از طرفی شمع روشن کردن و ضربه زدن به در و دیوار مسجد که سبب خرابی مسجد می‌شود، فعلی حرام است که این عمل نیز باید ترک شود.

گلمیرزاده با بیان این‌که متاسفانه این عمل خرافی دامن‌گیر استان ما نیز هست، گفت: از تمامی روحانیون، ائمه جماعات و مبلغین خواسته شده است تا این عمل خرافی را به اطلاع مردم برسانند.

وی خاطرنشان کرد: اعمال هر ماه نو و نماز اول آن ماه، صدقه دادن و دعا در حق دیگران از اعمالی است که در ابتدای هر ماه می‌توان انجام داد.

آیت‌الله مکارم‌شیرازی هم در دی ماه 93 در پاسخ به استفتایی نظر خود را درباره تجمع پشت درب مساجد در شب اول ماه ربیع الاول اعلام کرد.

در این پاسخ آمده است:

«با توجّه به این‌که این عمل در روایات معصومین(علیهم السلام) وارد نشده، انجام آن به عنوان یک امر مستحبّ شرعی جایز نیست و سزاوار است ائمّه محترم جماعات مردم را به سوی مراسم و توسّلاتی دعوت کنند که در روایات معصومین(علیهم السلام) وارد شده است و گرنه ممکن است افراد منحرف برای وهن مذهب هر روز امر تازه‌ای اختراع نمایند و ناآگاهان را به سوی آن دعوت کنند

*خرافه، بدعت یا سنت

و حجت الاسلام حسین هاشمی از محققان حوزه علمیه قم در سال 91 در گفت‌وگویی با یکی از رسانه‌ها گفت: اعمالی پس از پایان ماه صفر بین مردم رایج است از جمله کوبیدن در هفت مسجد، روشن کردن هفت شمع مقابل در مساجد یا جارو کردن مساجد که اینها از نظر تاریخی هیچگونه سندیتی ندارد و از سیره بزرگان و علما نبوده است.

وی ادامه داداین موارد، پیشینه روایی ندارد و بیشتر آداب و رسومی قومی و بومی است. به عنوان مثال در برخی مناطق استان بوشهر نیز دیده‌ شده است که مردم به نشانه پایان نحسی ماه صفر، قلیان می‌شکنند.

او حتی تاکید کرد: متاسفانه در بسیاری از موارد این اعمال با خرافات مخلوط شده و به مواردی انحرافی در دین تبدیل می‌شود. اگر عملی در دین وارد نشده باشد و با عنوان دین انجام شود، علاوه بر اینکه ثوابی ندارد، بلکه گناه نیز محسوب می‌شود، چرا که بدعت در دین نهی شده است.

حجت‌الاسلام هاشمی با اشاره به روایت «من بشرنی بخروج صفر قله الجنه؛ هر کس به من بشارت دهد که ماه صفر تمام شده است، بهشت برای اوست» به عنوان یکی دیگر از تحریفات خروج از ماه صفر ادامه داد: این روایت نیز از سند متقنی برخوردار نیست و به احتمال فراوان این روایت در مورد ابوذر غفاری بیان شده است، اما عده‌ای این روایت را دال بر این گرفته‌اند که بشارت دادن پیامبر به اتمام ماه صفر، ثواب و پاداش دارد.

وی درباره آداب خاص خروج از ماه صفر و حلول ماه ربیع‌الاول در روایات اسلامی و اعمال مستحبی این ماه نیز بیان کرد: در مفاتیح‌الجنان شیخ عباس قمی آداب خاصی برای این امر ذکر نشده و تنها به ذکر اعمال شب اول ماه بسنده شده است. ولی در برخی روایات، اقامه نماز شکر به شکرانه اقامه دو ماه عزاداری و عبادت، روزه گرفتن، صدقه دادن، کمک به مستمندات و قرائت زیارت پیامبر(ص) و امیرالمومنین علی(ع) در ابتدای این ماه توصیه شده است.

* استفتاء از مقام معظم رهبری

در سایت «khamenei.ir» این سوال مطرح شده است که؛« چند سالی است در شب اول ماه ربیع‌الاول حرکتی در بعضی مساجد باب شده است، شائبه بدعت و یا ترویج نوعی خرافه در آن می‌رود، ماجرا از این قرار است که در شب اول ماه ربیع‌الاول از حدود نیمه‌شب تا اذان صبح افرادی که غالباً خانم‌ها هستند با در دست داشتن شمع پشت درب مساجد مراجعه و با کوبیدن به درب مساجد و خواندن اذکاری توسل جسته و حاجات خود را طلب می‌نمایند، البته این عمل را تا هفت مسجد ادامه می‌دهند و خصوصاً این حال توسل در هنگام اذان صبح به اوج خود می‌رسد و معتقد هستند بدینوسیله اتمام ماه صفر و آمدن ماه ربیع‌الاول را خبر می‌دهند نظر حضرتعالی در این باره چیست؟»

پاسخ آیت‌الله خامنه‌ای به این پرسش این‌گونه است؛ «عمل مذکور مستند روایی ندارد و شیوه‌ای قابل تأیید نیست. اگر چه اصل اذکار و ادعیه و طلب حاجات از خداوند متعال عمل پسندیده‌ای است، لکن اشکال در شیوه عمل به نحو یاد شده است، آقایان علمای اعلام (دامت افاضاتهم) و مؤمنین (ایدهم الله تعالی) با پند و اندرز و موعظه و نصیحت از رواج چنین رفتارهایی که چه بسا ممکن است منتهی به وَهْن مذهب گردد، جلوگیری نمایند

به گزارش ایسنا، البته یکی از آداب مرسوم در پایان ماه صفر که با شهادت امام رضا(ع) نیز همراه است، حضور در بارگاه آن امام فرزانه و ایجاد پیوند عاطفی و ولایی با ایشان است، پیوندی که در زیارت تمام معصومان وارد شده است.

با این وجود و بنابر نظر فقها و بر اساس آنچه در روایات مستند و معتبر آمده است، مستحب است که مومنان در شب پایانی ماه صفر و اول ماه ربیع‌الاول؛‌ به یاد مجاهدت امیرالمومنین(ع) به مساجد رفته و تا سحر به راز و نیاز و مناجات بپردازند.

و از سوی دیگر بهترین اعمال در روزهای عید و شادی ائمه وارد شده فرستادن صلوات بر محمد و آل محمد است که در هر شرایطی سفارش شده است



مسعود صفی یاری ::: چهارشنبه 95/9/10::: ساعت 7:0 عصر نظرات دیگران: نظر

توشه ای از کلام رهبری

حرکت قافله انقلاب متوقف نمی‌شود

ما و از نفس‌افتاده‌ها

مردم ایران با انقلاب اسلامی مسیرِ جدیدی را پیش رویِ خود گشودند. هدف، رسیدن به «آرمان‌ها» بود که در واقع «قله‌های تعالی و پیشرفت» هستند: «آرمانها مثل قله‌اند... آرمانها را به این تشبیه کنید. انسان دوست میدارد به آن قله برسد. 92/5/6» انقلاب، اهداف و آرمان‌های مشخصی دارد: «آرمانها چه هستند؟... ایجاد جامعه‌ اسلامی و تمدّن اسلامی یعنی احیای تفکّر اسلام سیاسی... اعتماد به نفس ملّی و اعتقاد به قدرت و توانایی ملّی... مبارزه با نظام سلطه و استکبار... عدالت‌خواهی... سبک زندگی اسلامی... آزادی‌خواهی... رشد علمی. 94/4/20» دست‌یابی به این قله‌ها و طی این مسیرِ پُرپیچ و خم فقط با «پرهیزگاری» و «تلاش» میسر است: ««بوَرَعٍ»، با ورع؛ «وَ اجتِهادٍ»، با کوشش، با تلاش، تنبلی ممنوع است، بیکارگی ممنوع است، خسته شدن ممنوع است. 93/1/31»  البته: «رسیدن به قله، بدون عبور از گردنه‌ها، یک خیال باطل است. 91/7/12» و البته: «اگر بخواهید به قله برسید، باید بروید از همین پائین کوه شروع کنید، حرکت کنید، سختی‌ها را تحمل کنید، عرق بریزید، خسته بشوید، مشکلات فراوانی را در راه تحمل کنید. 91/7/12»

توهمِ پایان انقلاب
در این مسیر، «خطرِ خسته شدن» خواصِ جامعه را تهدید می‌کند: «کسانی که روی مردم اثر می‌گذارند چند خطر بزرگ آنها تهدیدشان می‌کند که باید بسیار مراقب باشند. یکی خطر خسته شدن است.
79/3/14» در طول این راه: «بعضیها در بین راه قوه‌شان تمام می‌شود. بله؛ ضعیفترها وسط راه آذوقه‌شان تمام می‌شود... این همان ارتجاع و برگشتن است. 78/9/26» در واقع: «اینها به ضرر خودشان عمل میکنند... آن کسانی که از راه انقلاب برگردند، مثل کسانی هستند که در تابستان روزه گرفته‌اند و تا اواخر روز، روزه را حفظ میکنند، اما یک ساعت به غروب، دو ساعت به غروب طاقتشان تمام میشود؛ افطار میکنند. 87/3/14» و صحبت از «پایان انقلاب» می‌کنند: «اعلام کردند انقلاب تمام شد! خودشان تمام شده بودند؛ خودشان ذخیره‌شان ته کشیده بود، قادر به ادامه‌ راه نبودند؛ دنیا را، جامعه را،   انقلاب را به خودشان قیاس کردند؛ اشتباه کردند. 89/6/31»

نشانه خسته شدن
نتیجه این «خسته شدن» و «بُریدن» در «برخورد با دشمنانِ مستکبر و مشکلاتِ ایجاد شده توسط آنها» نمود پیدا می‌کند: «بعضیها با نام عقلانیت... با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین‌المللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمی‌شود. این نشانه‌ بی‌صبری و نشانه‌ خسته‌شدن است. گاهی این خسته شدن را - که خودشان خسته شده‌اند - به مردم نسبت می‌دهند.
87/6/19» اینگونه است که «ایستادگی مقابل زیاده‌خواهی دشمن» را «اقدامیِ بی منطق» و راه حلِ رفع مشکلات را «سازش» معرفی می‌کنند. و این دقیقا خواسته استکبار است: «آنچه آمریکا از ملت ایران میخواهد، این است که ملت ایران وابستگی را قبول کند... فشارهائی که می‌آورند، برای این است. برای این است که دولت‌های جمهوری اسلامی را خسته کنند، ملت را خسته کنند. 87/8/8» اما ریشه این خسته شدن و رها کردن راهِ انقلاب «دوری از خدا» و «غلبه ی هوسها» است: «وقتی با خدا قطع رابطه شد، انسان حتّی خودش را هم درست نمیتواند بشناسد، چه برسد به جامعه‌اش، چه برسد به آرمانهایش. چه جور انسان با خدا قطع رابطه میکند؟ وقتی که هوس‌ها، گرایش‌های مادی، خودمحوری‌ها بر جان انسان غلبه پیدا کرد... آن وقت متوقف می‌شوند... اینها ریزش‌ها هستند. 89/6/31»

وعده الهی
اما نکته مهم این است که: «آینده متعلق به ملت ایران است. آینده‌ ملت ایران، رسیدن به قله‌های والای علم، اقتدار، رفاه و شرف است. و این وعده‌ الهی است.
87/8/8» با خسته شدن و پشیمانیِ «از نفس افتاده‌ها» حرکتِ «قافله انقلاب» متوقف نمی‌شود: «اینجور نیست که با روی گرداندن کسانی، این حرکت عظیم، این بنای معظم و شامخ تکان بخورد. با برگشتن یک عده‌ای از این قافله‌ی عظیم، هرگز این قافله از راه باز نمیماند. 91/7/22» و البته نباید فراموش کنیم که «ایمانِ با طراوت دینی» تنها راهِ مقابله با «آفتِ خستگی» در این مسیر است: «هر چیز دیگری قابل خسته شدن است، جز ایمان با طراوت دینی. این می‌تواند آن قدرتها را به چالش بکشد و تعدیل کند و در نهایت آنها را از بین ببرد. 92/2/9»



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 95/9/9::: ساعت 11:46 صبح نظرات دیگران: نظر
رهبر انقلاب در دیدار فرماندهان نیروی دریایی ارتش تمدید تحریم‌های جدید در کنگره آمریکا را ناشی از غفلت تیم مذاکره‌کننده در توجه به برخی جزئیات برجام دانستند
عجله کردند

گروه سیاسی: حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای، فرمانده معظم کل قوا ظهر روز یکشنبه در دیدار فرماندهان و مسؤولان نیروی دریایی ارتش، پیشرفت‌ها و توانایی‌های نیروی دریایی در ابعاد مختلف نیروی انسانی، فرماندهی و فنی را ستودنی و قابل توجه خواندند و با تأکید بر «اهمیت به سرانجام رساندن برنامه‌ها» و «استحکام و پرهیز از شتابزدگی در کارها» خاطرنشان کردند: لازمه برطرف کردن کمبودها، «همت بلند» و «تسلیم نشدن در مقابل محدودیت‌ها» است. به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، در این دیدار که به مناسبت 7 آذر روز نیروی دریایی برگزار شد، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به اهمیت صنعت دریانوردی در پیشرفت برخی کشورها، افزودند: کشور ما از مرزهای وسیع دریایی و همچنین سابقه طولانی در دریانوردی برخوردار است، بنابراین قدرت و توانایی نیروی دریایی جمهوری اسلامی باید در «شأن و تراز نظام اسلامی و تاریخ این کشور» باشد.
رهبر انقلاب اسلامی حضور قدرتمند نیروی دریایی در آب‌های آزاد را موجب افزایش قدرت و توانایی کشور خواندند و گفتند: عمق حضور در آب‌های آزاد باید افزایش یابد. ایشان در ادامه بر لزوم پیگیری برنامه‌ها و کارها تا حصول نتیجه و به سرانجام رساندن آنها تأکید و خاطرنشان کردند: ناتمام ماندن کارها، سوال و اشکال ایجاد می‌کند و متأسفانه اکنون این وضعیت در بعضی از بخش‌های مختلف کشور دیده می‌شود که از جمله این مسائل موضوع حقوق‌های نجومی است و این موضوع از مسائل مهمی است که نتیجه رسیدگی به آن برای مردم روشن نشد و سوالات در ذهن مردم باقی ماند. لزوم «رعایت استحکام و پرهیز از عجله و بی‌ملاحظگی در کارها» نکته مهم دیگری بود که رهبر انقلاب بر آن تأکید و خاطرنشان کردند: هر کاری را از ابتدا باید با استحکام آغاز کرد، زیرا عجله در کارها، مشکل ایجاد می‌کند که متأسفانه در این زمینه نیز نمونه‌هایی وجود دارد. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به قضایای مذاکرات هسته‌ای، افزودند: در این مذاکرات بحث‌های فراوانی راجع به تحریم‌ها شد اما اکنون در کنگره آمریکا، مساله تمدید تحریم‌ها را مطرح می‌کنند و مدعی هستند اینها، تحریم نیست، بلکه تمدید است! رهبر انقلاب اسلامی خاطرنشان کردند: «شروع کردن یک تحریم» با «دوباره شروع کردن آن پس از پایان زمانش» فرقی نمی‌کند و این دومی نیز تحریم و نقض تعهدات قبلی از سوی طرف مقابل است. ایشان بروز این مشکلات را ناشی از عجله در انجام کار خواندند و افزودند: وقتی عجله داریم که کار را زودتر تمام کنیم و به جایی برسانیم، از جزئیات غفلت می‌کنیم و گاهی غفلت از یک امر جزئی، موجب ایجاد رخنه و نقطه‌ سلبی در آن کار می‌شود، بنابراین باید مراقب بود که کارها متین، محکم و با شتاب مناسب انجام شود.
پیش از سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امیر دریادار سیاری، فرمانده نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی با بیان گزارشی از فعالیت‌ها و اقدامات این نیرو گفت: نیروی دریایی ارتش با حضور مقتدرانه و مستمر در دریاهای آزاد نسبت به تامین منافع ملی اقدام کرده و با نمایش اقتدار دریایی جمهوری اسلامی و ایجاد بازدارندگی، عمق حضور نظام اسلامی را فراتر از آب‌های منطقه‌ای افزایش داده است.
در این دیدار، نماز ظهر و عصر به امامت رهبر انقلاب اسلامی اقامه شد.
سابقه تذکر رهبر انقلاب درباره عجله نکردن در توافق هسته‌ای
براساس این گزارش، پس از بیانات رهبر انقلاب مبنی بر اینکه تمدید تحریم‌های 10 ساله علیه ایران از اشکالات توافق هسته‌ای است که بر اثر عجله برای زودتر رسیدن به توافق و در نتیجه غفلت از جزئیات روی داده است، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای در مطلبی با عنوان «سابقه تذکر رهبر انقلاب درباره عجله نکردن در توافق هسته‌ای» نوشت: رهبر انقلاب روز یکشنبه ادعاهای طرف آمریکایی درباره تمدید تحریم‌های 10 ساله علیه ایران را از اشکالات توافق هسته‌ای دانستند که بر اثر عجله برای زودتر رسیدن به توافق و در نتیجه غفلت از جزئیات روی داده است. با مروری بر بیانات مشروح و نه محرمانه معظم‌له به دیدار مداحان در فروردین94 می‌رسیم؛ آنجا که 3 ماه مانده به رسیدن به برجام، خطاب به مسؤولان و مذاکره‌کنندگان هشدار دادند که با استفاده از نظرات مختلف و صرف نظر از بازه زمانی محدود به برطرف کردن مشکلات و جزئیات بپردازند: «الان فرصت خوبی است برای همدلی؛ یک عده‌ای مخالفند، یک عده‌ای اعتراض دارند؛ خیلی خب! مسؤولین ما که مردمان صادقی هستند، مردمان علاقه‌مند به منافع ملّی‌اند، بسیار خب، یک جمعی از مخالفین را ـ از آن افرادی را که شاخصند ـ دعوت کنند، حرف‌های آنها را بشنوند؛‌ ای بسا در حرف‌های آنها یک نکته‌ای باشد که این نکته را اگر رعایت کنند، کارشان بهتر پیش برود؛ اگر چنانچه نکته‌ای هم نبود، آنها را قانع کنند؛ این می‌شود همدلی؛ این می‌شود یکسان‌سازی دل‌ها و احساس‌ها و به تبع آن عمل‌ها. به نظر من بنشینند، بشنوند، بحث کنند. حالا ممکن است بگویند آقا ما 3 ماه بیشتر زمان نداریم؛ خب! حالا 3 ماه بشود 4 ماه، آسمان که به زمین نمی‌آید؛ چه اشکالی دارد؟ کمااینکه آنها در یک برهه‌ دیگری
7 ماه زمان را عقب انداختند. خیلی خب! دوستان ما هم اگر چنانچه در این همدلی‌ها و هم‌زبانی‌ها و تبادل‌نظرها یک وقتی گرفته شد، چه اشکال دارد، وقتی گرفته بشود، یک خرده زمان آن تصمیمات نهایی عقب بیفتد؛ طوری نخواهد شد».
20 فروردین94

وطن امروز



مسعود صفی یاری ::: سه شنبه 95/9/9::: ساعت 11:39 صبح نظرات دیگران: نظر
   1   2      >